میهمان

میهمان

ما در این دنیا چند روزی میهمان هستیم ، چه خوب است فرصت را غنیمت بشماریم و در راه او گام بر داریم .
... میهمان ...

بایگانی
میهمان

ساخت کد آهنگ

یا صاحب الزمان :  

آقا جون سلام ، باز هم جمعه بازغم تنهایی وچشم به راهی ، باز غصه یک گنهکار عاشق آقایی، باز چشم های گره خورده بر راهی با آهی. 

غریب زهرا مهدی جان : 

میدانم که می آیی اما این را نمیدانم که من زنده هستم تا رخ ماهت را ببینم یا نه، میدانم که آنقدر یار با وفا داری که من سر تا پا گناه لایق شنیدن صدای پای شما هم نیستم چه رسد به دیدن چهره نورانیتان.

مولای من:

اگر من گدایی بلد نیستم شما که آقایی را بلدید، فخرم اینه تو دنیا که صاحبم شمایید ، برای دردام همین بس که بیمه شمایم. پس ادرکنا وعجل علی ظهورک.

دلم از پونه ها سیر است آقا                 تمام باغ دلگیر است آقا

کسی فانوس گلها راشکسته؟               نمی آیی چرا دیر است آقا

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۸۹ ، ۱۲:۵۵
وحید

دوستای خوب و همراه وبلاگ من سلام ، تا حالا حتما به این فکر کردید که کدوم رنگ با روحیات وسلیقه شما سازگارتره ،اما بعید میدونم به این موضوع فکر کرده باشید که کدوم  مورد تاکید قرآن و روایاته ، از امروز انشاالله چند تا از رنگها رو با هم بررسی میکنیم تا به زیبا شناسی قرآن پی ببریم: 

دین و انگیزه رنگ:

از مهمترین عناصری که در هنر ، دین ، روح و روان انسان تاثیر به سزایی دارد.در واقع رنگها انعکاس طبیعت هستند که زندگی ، مرگ ،کفر ، آرزو ، ایمان ، هدایت ، ضلالت ، نشاط و اندوه را نشان میدهد.

رنگها در قرآن:

قرآن دارای موسیقی وتصاویر زیبایی دقیقی است که در آن رنگها به عنوان پدیده های طبیعی به شمار میروند. کلمه رنگ به تنهایی در قرآن طی 9 بار آمده است.برای مثال آیه 22 سوره روم:به نشانه های او در تفاوت زیبایی رنگها اشاره میکند و آنرا نشانه  برای عالمیان میداند.

سبز، زرد، سفید، سیاه ، قرمز و آبی رنگهای شش گانه ای هستند که در آیات آمده اند.

سبز:

رنگ حرکت و شادی است زیرا به انسان،آرامش میدهد وتجسمی از زندگی، شادابی،امنیت و آرزوست ، همچنین رنگ بهار وطبیعت زنده است. و در اندیشه دینی نشانه خیر وایمان است که در قبه های مساجد،بناهای اسلامی و پوشش مکه نیز وجود دارد.کلمه سبز 8 بار در قرآن آمده که به بیان ماهیت و زیباییهای لباسهای اهل بهشت میپردازد. سوره کهف آیه ۳۱ و انسان آیه ۲۱ به لباس فاخر سبز رنگ بهشتیان اشاره می کند .

در داستان حضرت یوسف (ع) ۲ بار از کلمه سبز استفاده شده که یکی از آنها خواب ۷ خوشه سبز که نشانه زندگی و طراوت است می باشد . 

                                                                                                                    ادامه دارد.......

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۸۹ ، ۱۲:۲۲
وحید

ولادت سه اسوه کامل است       حسین(ع) و سجاد(ع) وابوفاضل(ع) است

ولادت باسعادت سیدالشهدا (ع) ، سیدالساجدین (ع) و علمدار کربلا را به تمامی عزیزان تبریک عرض می نمایم

۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۸۹ ، ۱۴:۱۲
وحید
یا امام رضا (علیه السلام)

غلام کوی تو هستم ، مرا به کس مفروش

به قطره قطره اشکم ، مرا به کس مفروش

سلام رفقا

اگر خدا بخواد ، به مدد آقا علی بن موسی الرضا ، فردا شب با جمعی از دوستان عازم مشهد مقدسیم

انشاء الله این دوست کوچیک و حلال کنید .

دعا گوی همه دوستانم چه در محیط حقیقی و چه در محیط مجازی هستم .

ضمنا تا هفته آینده در خدمتتون نیستم .

یاعلی ، التماس دعا

۳۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۸۹ ، ۱۶:۴۱
وحید

شیشه عمر من انگار ترک خورده بیا

بهر ترمیم دلی کز غمت ازرده بیا

باغبانامددی موسم پیوند دل است

یک گل از شاخه جدا گشته و پژمرده بیا

عاصی هر چند کشد بار گناهان بر دوش

دل خود را به کسی غیر تو نسپرده بیا



1- اهمیت پایداری در دین

امام موسی کاظم (ع) : هنگامی که پنجمین امام از فرزندان امام هفتم (ع) غایب شد ، از خدا بترسید ، از خدا بترسید ، در مورد دینهایتان ! مبادا کسی شما را از آن خارج کند (بحارالانوار )

2 تهذیب نفس

امام صادق (ع) : هرکس دوست دارد از یاران حضرت مهدی (ع) باشد ، باید منتظر او باشد و در همان حال انتظار عمل خود را با پرهیزکاری و نیکوییهای اخلاقی همراه سازد . پس اگر از دنیا رفت و حضرت مهدی (ع)  پس از مرگ او ظهور کرد ، به او همانند کسی که در رکاب آن حضرت است ، پاداش می دهند . پس تلاش کنید و منتظر باشید . گوارا باد بر شما ! ای گروهی که در سایه رحمت الهی قرار گرفته اید . (بحارالانوار )

3 اجتناب از حرام

امام صادق (ع) : زاهدترین مردم کسی است که حرام را ترک کند . نخوردن یک لقمه حرام ، نزد خداوند محبوب تر است از دو هزار رکعت نماز مستحبی . (خصال - بحارالانوار )

4 – اجتناب از شنیدن موسیقی :

همانا گوش و چشم و دل همگی مورد سوال واقع می شوند (اسراء 36 ) .

امام صادق (ع) در تفسیر این آیه فرمودند : از گوش از آنچه شنیده می پرسند و از چشم از آنچه دیده و از قلب از انچه باور داشته است . ( اصول کافی )

(مراجعه به ادامه مطلب )
۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۸۹ ، ۲۰:۳۰
وحید

  به ذره گر نظر لطف بوتراب کند

  به آسمان رود و کار آفتاب کند

 

 سلامی دوباره

این روزها به خاطر کار خیلی مهمی ، سرم شلوغ بود و نتونستم مطلب جدیدی و در خصوص  ایام ماه رجب و به خصوص ولادت امیرالمومنین بنویسم اما تو لحظه آخر با خودم گفتم :

آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید

حقا بضاعت ما برای سخن گفتن در مورد چنین شخصیتی کمه و راحتتر بگم که واقعا دستای من خالیه خالیه .

برای همین تصمیم گرفتم چند سخن از اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان درباره مولامون امیرالمومنین بنویسم که شاید من هم در زمره شیفتگان آن حضرت قرار بگیرم ...

انشاء الله

1 – آلوسی بغدادی (از اهل تسنن) : در تفسیر وقفوهم انهم مسئولون ، پس از آنکه اقوال سایر علماء را نقل می کند می گوید :

نزدیک ترین اقوال به صحت این است که در آن روز (قیامت) از عقاید و اعمال می پرسند و راس همه ، لا اله الا الله و از مهمترین آن عقاید ، ولایت علی کرم الله وجهه است .

2 _توماسکارلابل (مورخ و متفکر انگلیسی) :

علی جوانمردی بلند قدر و بزرگ نفس بود . از چشمه وجدانش مهرو نیکی سیل آسا سرازیر می گشت . در دلش شعله های دلاوری و پهلوانی زبانه می کشید . شجاع تر از شیر ژیان بود اما شجاعتی آمیخته با مهربانی .

3 – ابن ابی الحدید :

علی مانند شیشه ی عطری بود که با شکستن او توسط دشمنانش ، بوی او بیشتر منتشر شد .


4- شبلی شمیل (متفکر اجتماعی و ماتریالیست عرب)

امام علی بزرگ بزرگان ، نسخه تک عالم است . شرق و غرب نمونه ای مطابق آن ، چه در گذشته و چه حال ندیده است .

5 - کارلایل" فیلسوف انگلیسی " :

هر گاه به نام علی (علیه السلام) می رسید بزرگی علی چنان او را به وجد می آورد و نیروی عظمت آن حضرت چنان تحریکش می‌کرد که از بحث علمی بیرون می‌شد و بی اختیار شروع به مدیحه سرایی او می‌کرد ، او درباره علی چنین می‌گوید: "ما نمی‌توانیم علی را دوست نداشته باشیم و به وی عشق نورزیم زیرا هر چه خوبی هست که ما آن را دوست داریم همه در علی جمع است. او جوانمرد شریف و بزرگواری بود که دلش سرشار از مهر و عطوفت و دلیری بود، از بشر شجاع‌تر، اما شجاعتش آمیخته با مهر و عطوفت و لطف و احسان بود.

پیش از رحلت خود درباره قاتلش از او نظر خواستند ، فرمود: اگر زنده ماندم خود می‌دانم چه کنم و اگر درگذشتم اختیار با شماست، اگر می‌خواهید او را قصاص کنید یک ضربه بیشتر به او نزنید و اگر عفو کنید به تقوا نزدیکتر است."

6 - "پطروشفسکی" استاد دانشگاه لنینگراد می‌گوید:

"علی (علیه السلام) تا سرحد شور و عشق پای بند دین، صادق و راستگو بود... و مقام صفات اولیاءالله در وجودش جمع بود."

بعد از تحریر :

- تمام لذت عمرم همین است   که مولایم امیرالمومنین است

- توی این شب بزرگ ، در ایام اعتکف ، در مناجاتهای نیمه شب ما رو هم دعا کنید

یاعلی مدد

۲۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۸۹ ، ۱۶:۲۱
وحید

سلام
چند وقتی مسئله حجاب در جامعه ما تیتر روزنامه ها ، سایتها و موضوع سخنرانی خیلیها شده . این موضوع بسیار مهم ، که متاسفانه با کاستی های فراوان درحال تبدیل شدن به یک بحران عظیم در جامعه اسلامیست باید ریشه ای تر بررسی بشه لذا با استفاده از مطالب بعضی از بزرگان و عزیزان دارای فن و در مواردی نظر خودم مطلب ذیل رو تقدیم می کنم :

 
در مورد مشکل بدحجابى باید گفت که این معضل در ایران ریشه در عوامل متعددى دارد که باید آن عوامل را در جامعه مورد شناسایى قرار داد و با توجه به آنها اقدامات اساسى و حسابشده انجام داد. بر این اساس عوامل بدحجابى در جامعه به دو دسته تقسیم مى‏شود:
الف) عوامل درونى: منظور از عوامل درونى، مجموعه مؤلّفه‏هایى است که به وجود آوردن این پدیده دخالت داشته و ناشى از عملکرد افراد یک جامعه و سیستم سیاسى، اجتماعى و فرهنگى حاکم بر آن است. مهم‏ترین آنها عبارت است از:
 1. از نظر انسان‏شناختى و روان‏شناختى انسان موجودى است که داراى قدرت اختیار مى‏باشد، یعنى، هم توانایى انتخاب راه درست و طى کردن مراتب کمال انسانى را دارد و هم توانایى پیروى از امیال و هواهاى نفسانى و طى کردن مدارج انحطاط و سقوط را.
قرآن مى‏فرماید: «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا»،(1).
بر این اساس در جامعه‏اى مانند جامعه اسلامى ما که بسیارى از احکام، ارزش‏ها و معارف اسلامى براى اداره جامعه تبیین شده و جاى هیچگونه عذر و بهانه‏اى نیست بعضى از احکام الهى (مانند حجاب) از سوى برخى افراد نادیده گرفته مى‏شود، به این اصل و عنصر روان‏شناختى باز مى‏گردد. به عبارت دیگر یکى از مهم‏ترین عوامل بدحجابى در جامعه، پیروى از هواهاى نفسانى است که خود ناشى از ضعف ایمان و تقوا، تزلزل شخصیت است و مى‏باشد و در مظاهرى از قبیل تجمل‏گرایى، خودنمایى در مقابل بیگانگان و نمود پیدا مى‏کند.

(مراجعه به ادامه مطلب )
۲۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۸۹ ، ۱۶:۴۴
وحید
در سالروز حماسه بزرگ 22 خرداد مرقومه ذیل را بمنظور ادای دین نسبت به نظام اسلامی و ولایتمدار به استحضار عزیزان میرسانم :

سال 89 درحالی از سوی رهبر معظم انقلاب به نام سال "همت مضاعف و کار مضاعف" نام گذاری شد که آقای "محمود احمدی نژاد" رییس جمهوری به عنوان یکی از الگوهای عملی این شعار بزرگ، از ابتدای سال و در روزهایی که بیشتر مسئولان از زمان تعطیلات برای استراحت کردن استفاده می کنند، او از ابتدای صبح تا پاسی از شب مشغول کار و تلاش است. به نظر می رسد رییس جمهوری قبل از مزین شدن این سال به نام همت مضاعف و کار مضاعف از سوی رهبر فرزانه انقلاب،خود یک مظهر و الگوی تمام عیار این واژگان است. رییس جمهوری از ابتدای سال نیز همین روند را ادامه داد و همت و تلاش مضاعف خود را برای خدمت به مردم دو چندان کرده است. احمدی نژاد با تلاش پیوسته و شبانه روزی، گفتمان کار و تلاش بی وقفه را با 2شناسه "انقلابی" و "مردمی" نهادینه کرده است.
در این بین هستند حسودان و بخیلان و دشمنان نظام که نمیتوانند این همه تلاش و کار را ببینند و همانند خفاشانی که از نور گریزان هستند با گرد و خاک های بی اثرشان میخواهند فضا را غبار آلود کنند ولی بدانند این کار آب در هاون کوبیدن است و یک جمله برای بدخواهان دولت و نظام بس است :

   
  آزاده به پیش دشمنان خم نشود

لطفا بخش ادامه مطالب را ملاحظه فرمائید
۲۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۸۹ ، ۱۹:۱۶
وحید
دخترک طبق معمول هر روز ، جلوی کفش فروشی ایستاد و به کفش های قرمز رنگ با حسرت نگاه کرد و بعد به بسته های چسب زخمی که در دست داشت خیره شد و یاد حرف پدرش افتاد :
"اگر تا پایان ماه هر روز بتونی تمام چسب زخم هایت را بفروشی آخر ماه کفش های قرمز رو برات می خرم".

دخترک به کفش ها نگاه کرد و با خود گفت : یعنی من باید دعا کنم که هر روز دست و پا یا صورت 100 نفر زخم بشه تا... و بعد شانه هایش را بالا انداخت و راه و افتاد و گفت :
" نه ... خدا نکنه... اصلآ کفش نمی خوام


فقط خودمان .... چرا؟
گاهی اوقات برای رسیدن به یک هدف ، حاضریم دست به هر کاری بزنیم !!!!
گاهی اوقات برای بدست آوردن چیزی حاضریم از خیلی چیزها چشم پوشی کنیم !!!!
گاهی اوقات برای دلمان ، حاضریم دل دیگران را بشکنیم !!!!
گاهی اوقات برای  کوچکترین کاری ، حاضریم بزرگترین دوستانمان را نادیده بگیریم !!!!
و گاهی اوقات برای آرزوهایمان ،حاضریم دست از اعتقاداتمان ،خدا ،اهل بیت و... برداریم!!!!
واقعا چرا انسان ، برای رسیدن به آرزوهای کوتاه ، برای راحتی در سرای ناراحتی ها و برای چند روزی که میهمان هستیم حاضره دست به هر کاری بزنه ؟؟؟

نظر شما چیه ؟...
۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۸۹ ، ۱۴:۵۳
وحید
شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت             
فراق یار نه آن می کند که بتوان گفت                
         حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر                       
 کنایتی است که از روزگار هجران گفت               
              نشان یار سفر کرده از که پرسم باز                         
  که هر چه گفت برید صبا پریشان گفت        
 من و مقام رضا بعد از این و شکر رقیب          
  که دل به درد تو خو کرد و ترک درمان گفت            
   مزن ز چون و چرا دم که بنده ی مقبل             
قبول کرد به جان هر سخن که جانان گفت
سلام ... سلام ...سلام...
سلام برتو ، که پوینده راه امام و ادامه دهنده خط شهیدانی ،
و سلام بر تو، که داغ امام را بر دل داری و شوق کربلا را در سر !
برادر و خواهرم ! غم رحلت امام ، چیزی نیست که به این زودی و به این سادگی ، از یادها رود و دلها آرام گیرد
نهضت اسلامی ما ، ((رسول)) خویش را از دست داد
از آن روز که خورشید وجود امام گرفت و در آسمان میهنمان کسوف پدید آمد و امت داغدیده ی ما ، در "مصلی" و "بهشت زهرا" "نماز آیات" بر این خورشید گرفتگی خواندند ، نمازی که وضویش از " خون دل و اشک چشم" بود و تکبیره الاحرامش ، دست های عزاداری که بر سرها و سینه ها فرود می آمد ؛
آری... برادر و خواهرم !

(مراجعه به ادامه مطلب )
۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۸۹ ، ۱۵:۳۲
وحید
فاطمه گل است

ولادت با سعادت بی بی دوعالم حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) را به تمامی دوستان تبریک عرض می نمایم

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۸۹ ، ۲۱:۱۶
وحید
رفقای قدیمی حتما بخونن !  " لطفا "

 
    سلام
ما مدت زیادی با یکسری از دوستان تو یه مجموعه پر نشاط و فعال که اهداف بزرگی داشت دور هم جمع شده بودیم و در راه رضای خدا ( انشاء الله ) حرکت می کردیم اما از اون رویی که شیطون همیشه دنبال خراب کردن کارهای خوبه ، ما رو هم فراموش نکرد و یه سری به مجموعه ما زد و مدتی طول نکشید که همه چیز و خراب کرد ... حالا بعد از مدت زیادی که گذشته بعضی از همون دوستان یک دل و صمیمی ،که امروز ، تبدیل به .... شدند دنبال ، مقصر می گردند و یادشون رفته که خودشون تو این مجموعه چه نقشی داشتند
یادشون رفته که رفاقت چه جایگاهی داشت
یادشون رفته که همه ما میهمانیم و باید گذاشت وگذشت
برای همین بر آن شدم که چند جمله ای و اول برای تذکر به خودم و بعد برای یادآوری به این عزیزان بنویسم که شاید اثری بر دلها بذاره و ...

 
      
  بسم الله
آدمیزاد ، موجودی است که هم میتواند به درجات بالای انسانی هم از جهت معنوی و مادی و شخصیتی برسد و هم میتواند به پست ترین موجود در بین قوم و جامعه خود تبدیل شود شخصیتهائی نظیر شیخ مرتضی انصاری ، علامه طباطبائی ، میرزای نائینی ، شهید مطهری ، آیت الله العظمی بهجت و هزاران انسان فرهیخته و وارسته و عارف ، حجت های خدا بر روی زمین و مایه برکت و نمونه های تقوی هستند


(مراجعه به ادامه مطلب)
۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۸۹ ، ۲۱:۱۲
وحید
دانشگاه آزاد را خدا آزاد کرد !!!


سلام
بالاخره طلسم شکسته شد ، اسیری دیگر به آغوش خانواده اش بازگشت . این خبر انقدر خوشحال کننده بود که انگار فلسطین از دست اسرائیل آزاد شد !!!!!
بالاخره بعد از کشمکشهای فراوان ، 5 نفر از اعضاء هیات امناء دانشگاه آزاد از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی شدند که این نفرات یک ماه مهلت دارند رئیس پیشنهادی این دانشگاه (آزادشده ) و معرفی کنند .
بالاخره امیدواریم بعد از سالها ، سال استعمار ، دست داش اکبر و یاراش ، به خصوص کاندید ردی هر ساله ریاست جمهوری از صحنه این دانشگاه قطع بشه.

فقط چند نکته :
1 - ما نباید هدف از آزادی این دانشگاه را فراموش کنیم .
2 - ما نباید در ادامه راه ، جا پای روسای قبلی بگذاریم .
3 - اگر این دانشگاه آزاد شده ، بیشتر از این آزاد بشه ، دیگه خدا میدونه چه بر سر بچه های این کشور خواهد آمد .
4 - انشاء ا..................... ، هزینه های تحصیل این دانشگاه ، کاهش پیدا کنه .
5 - در آخر ، برای رضای خدا و بدون کل کل های سیاسی ، فقط برای ارتقاء علم و پیشرفت علم ، با برنامه ریزی صحیح و انتصابات شایسته کار را استارت بزنیم .
۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۸۹ ، ۱۹:۳۸
وحید
باز هم ، خدا !!!!!

ا
مروز صبح که از خواب بیدار شدی ، نگاهت می کردم ، امیدوار بودم که با من حرف بزنی ، حتی برای چند کلمه،نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد،از من تشکر کنی،اما متوجه شدم که خیلی مشغولی ، مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی ، وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و به من بگویی : " سلام " ، اما تو خیلی مشغول بودی ، یک بار مجبور شدی منتظر شوی و برای مدت یک ربع کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی ، بعد دیدمت که از جا پریدی ، خیال کردم می خواهی چیزی را به من بگویی ، اما تو به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از آخرین شایعات با خبر شوی...
تمام روز با صبوری منتظرت بودم ، با آن همه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلا وقت نداشتی با من حرف بزنی ، متوجه شدم قبل از ناهار هی دور و برت را نگاه می کنی ، شاید چون خجالت می کشیدی ، سرت را به سوی من خم نکردی .
تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری ، بعد از انجام دادن چند کار ، تلویزیون را روشن کردی ، نمی دانم تلویزیون را دوست داری یا نه ؟ در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی را جلوی آن می گذرانی ، در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش لذت می بری ، باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی ، شام خوردی و باز هم با من صحبتی نکردی موقع خواب ، فکر می کنم خیلی خسته بودی ، بعد از آن به اعضای خانواده ات شب بخیر گفتی ، به رختخواب رفتی و فورا به خواب رفتی ، نمی دانم که چرا به من شب به خیر نگفتی ، اما اشکال ندارد ، آخر مگر صبح به من سلام کردی ؟!
احتمالا متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام ، من صبورم ، بیش ار آنچه تو فکرش را می کنی ، حتی دلم می خواهد به تو یاد دهم که چطور با دیگران صبور باشی ، من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم ، منتظز یک سر تکان دادن ، یک دعا ، یک فکر یا گوشه ای از قلبت که به سوی من آید ، خیلی سخت است که مکالمه ای یک طرفه داشته باشی ، خوب ، من بازهم سراسر پر از عشق منتظرت خواهم بود ، به امید آنکه شاید فردا کمی هم به من وقت بدهی...
آیا وقت داری که این نامه را برای دیگر عزیزانم بفرستی ؟ اگر نه ، عیبی ندارد ، من می فهمم و سعی می کنم راه دیگری بیابم ، من هرگز دست نخواهم کشید .
دوستت دارم ، روز خوبی داشته باشی

دوست و دوستدارت : خدا

بعد از تحریر:

وقتی که مطلب و به ثبت رسوندم ، یه بار دیگه خوندمش و از شرمندگی سرم و پایین انداختم و حرفی برای گفتن نداشتم ...
جز خدا را بندگی حیف است حیف                     بی غم او زندگی حیف است حیف
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۸۹ ، ۱۹:۰۳
وحید
ای شهر شهیدان ، خرمشهر ، پاکترین سلام ها تقدیمت باد





ای همیشه مهربان با آلاله های خاکی پوش ، چه روزهای سنگین و پر طپشی به خود دیده ای ! اگر تربت پاکت را بشکافیم و گوش جان داشته باشیم  زمزمه دوست دوست می شنویم .
خرمشهر ای میعادگاه دوست ، در کوچه پس کوچه های سنگر و خاکریزت عطر دل انگیز وصال به مشام می رسید . در جاده ها و گذرگاههایت صف طویل دریادلان را که گل های رنگارنگ الله اکبر و لبیک یا امام را بر پیشانی بسته داشتند را شاهد بودی .
در فضای عرفانیت نیم دیدار الله بر قامت سروهای آزاد می وزید . نغمه های دل انگیز الله اکبر پرستوهای عاشق در شبهای عملیات چه زیبا گوش جانت را نوازش می داد . هرگاه آسمان آبیت را ابرهایی به رنگ توپ و خمپاره می پوشاند ، حکایت از پر گشودن پرستوها به دیار دوست را داشت .
اکنون ، ای همیشه مهربان ، با این مدعیان طریق که زقافله جامانده ایم مهربان و دوست باش . آه چقدر آسمانی بودند آلاله های خاکی پوش ای کاش برگردند !!!
۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۸۹ ، ۱۶:۰۱
وحید
                                              لطفا تا آخرش بخونید :
چقدر خنده داره
که یک ساعت خلوت با خدا دیر و طاقت فر
ساست . ولی 90 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می گذره !

چقدر خنده داره
که صد هزار تومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفته اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید می ریم کم به چشم میاد !
چقدر خنده داره
که یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یک ساعت فیلم دیدن به سرعت می گذره !
چقدر خنده داره
که وقتی می خوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر می کنیم چیزی به فکرمون نمیاد تا بگیم اما وقتی که می خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم !
چقدر خنده داره
که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمونه به وقت اضافی می کشه لذت می بریم و از هیجان تو پوست خودمون نمی گنجیم اما وقتی مراسم دعا و نیایش طولانی تر از حدش می شه شکایت می کنیم و آزرده می شیم !
چقدر خنده داره
که خوندن یک صفحه و یا بخشی از قرآن سخته اما خوندن صد سطر از پرفروشترین کتاب رمان دنیا آسونه !
چقدر خنده داره
که سعی می کنیم ردیف جلو صندلی های یک کنسرت یا مسابقه رو رزرو کنیم اما به آخرین صف نماز جماعت یک مسجد تمایل داریم !
چقدر خنده داره
که برای عبادت و کارهای مذهبی هیچ وقت زمان کافی در برنامه روزمره خود پیدا نمیکنیم اما بقیه برنامه ها رو سعی می کنیم تا آخرین لحظه هم که شده انجام بدیم !
چقدر خنده داره
که شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور می کنیم اما سخنان قرآن رو به سختی باور می کنیم !
چقدر خنده داره
که همه مردم می خوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا کاری در راه خدا انجام بدند به بهشت برن !
چقدر خنده داره
که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه و یا ایمیل به دیگران ارسال می کنیم به سرعت آتشی که در جنگل انداخته بشه همه جا رو فرا می گیره اما وقتی سخن و پیام الهی رو می شنویم دو برابر در مورد گفتن یا نگفتن اون فکر می کنیم !
خنده داره
اینطور نیست؟
دارید می خندید؟
دارید فکر می کنید؟
این حرفا رو به گوش بقیه هم برسونید و از خداوند سپاسگزار باشید که او خدای دوست داشتنی ست .
آیا این خنده دار نیست که وقتی می خواهید این حرفا را به بقیه بزنید خیلی ها را از لیست خود پاک می کنید ؟ به خاطر اینکه مطمئنید اونا به هیچ چیز اعتقاد ندارند.
این اشتباه بزرگیه اگه فکر کنید دیگران اعتقادشون از ما ضعیف تره.
خدا قوت برهان آزاد ...

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۸۹ ، ۱۶:۰۲
وحید

ای زدست و سینه و بازوی تو حیدر،خجل!                   هم غلاف تیغ،هم مسمار در، هم در،خجل

با غروب آفتاب طلعت نورانی ات                                  گشته ام سر تا قدم از روی پیغمبر ،خجل

هم صدف بشکست،هم دردانه ات از دست رفت           سوختم بهر صدف،گردیدم از گوهر، خجل

همسرم را پیش چشم دخترم زینب زدند                    مردم از بس گشتم از آن نازنین دختر، خجل

گاه گاهی مرد خجلت می کشد از همسرش             مثل من،هرگز نگردد مردی از همسر،خجل

همسرم با چادر خاکی به خانه بازگشت                  از حسن گردیده ام تا دامن محشر، خجل

خواست زینب را بغل گیرد ولی ممکن نشد              مادر از دختر خجل شد،دختراز مادر،خجل

باغ را آتش زدند و مثل من هرگز نشد                     باغبان از غنچه و از لاله پرپر،خجل

بانگ "یا فضه خذینی" تا به گوش خود شنید          از کنیز خویش هم،شد فاتح خیبر،خجل

نظم "میثم" شعله زد،برجان اولاد علی                تا لب کوثر بود از ساقی کوثر،خجل

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۸۹ ، ۱۴:۴۶
وحید

پیامبر اکرم (ص) همراه با مرد نابینایی به خانه فاطمه (س) آمد ، بلافاصله فاطمه (س) خود را کاملا پوشاند . رسول خدا (ص) فرمود : چرا خود را پوشاندی با این که او تو را نمی بیند ؟ فاطمه (س) فرمود : ای پیامبر خدا اگر او مرا نمی بیند ، من که او را می بینم و او بوی مرا حس می کند .

پیامبر اکرم فرمود : گواهی می دهم که تو پاره دل منی .

( بهجه ، ج ۱ ،ص ۲۷۴ )

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۸۹ ، ۱۴:۳۱
وحید