میهمان

میهمان

ما در این دنیا چند روزی میهمان هستیم ، چه خوب است فرصت را غنیمت بشماریم و در راه او گام بر داریم .
... میهمان ...

بایگانی
میهمان

ساخت کد آهنگ

۱۴ مطلب با موضوع «تبریک» ثبت شده است

دورت بگردم دور اون ضریحی که هواشو کردم
خودت میدونی که فقط خود تویی دوای دردم
دورت بگردم


آرزو دارم حتی شد جنازم و حرم بیارم
آروم میگرم سرمو پایین پات اگه بزارم
آرزو دارم


++
منو به عشقت چه راغب کردی 

خیلی زندگیمو جالب کردی
شنیدم تو روضه های قاسم
یه شبه طیب و طیب کردی


***نگاهی بَسَمه رو سیاهی بَسَمه***
گریم گرفته مثل بچه مرده ها دلم گرفته

کدوم گناهم منو تو  تورو ازم گرفته
گریم گرفته


دلم گرفته دل من از عالمو آدم گرفته
بده چناهم نوکرت بهونه ی حرم گرفته
دلم گرفته


++
باخودم تو روضه خلوت کردم
باخودت خصوصی صحبت کردم
من یه کربلا میخوام بی تابم
که بگی باشه اما صبر کردم

۴۳ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۳۰
وحید


ابوتراب را گفتند: یا علی ما فعلت حتی تصیر علیا؟
چه کردی که "علی" شدی؟
حضرت فرمودند: انی کنت بوابا لقلبی.

نگهبان دلـ♡ــم بودم!


پی نوشت:

- ولادت امیرالمومنین(علیه السلام) و روز پدر رو خدمت همه رفقا و دوستان بزرگوارم تبریک میگم.
- از علی(علیه السلام) نوشتن، از کسی که تمام خزائن عالم به دستشون هست خیلی سخته؛ من ِ کوچیک و بیچاره کجا و نوشتن از مولا کجا؟
- از خدا میخوام روز به روز محبت آقا رو تو دلمون بیشتر کنه و ما رو در بهشتش با امیرالمومنین و مادر همه ی خوبیها محشور کنه.
- بعضی از رفقا قراره معتکف بشن و چه سفر ِ زیباییه این اعتکاف ... رنگها تغییر میکنه و دلها قشنگ میشه، از همه ی عزیزانی که به این سفر معنوی میرن خواهش میکنم برای من ِ رو سیاه خیلی دعا کنند.
- و در آخر:

تمام لذت عمرم همینه                  که مولایم امیرالمومنینه

۳۶ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۱۵
وحید

عشق را بین که علمدارترین می آید

اشک را بین که گهربارترین می آید

شد شریک غم ایام حسینش زینب

عشق را محرم و غمخوارترین می آید

بر سر بام فلک نَه ، سر نِی شهر به شهر

ماه را بین که خریدارترین می آید

لشگر غم اگر آید به مبارکبادش

باز در قافله سالارترین می آید

در زلال نظر پاک حسینش غرق است

کربلا را ز جنان یارترین می آید

آنکه در هاله ای از نور هم افشا نشود

سر بازار گرفتارترین می آید

می سزد بار ولایت به امانت دستش

سوی مظلوم مددکارترین می آید

این مونث شده پیغمبر امداد حسین

هر کجا رفته حرم ساخته از یاد حسین

نوشته بود :

مرده ای را پیش زینب "س" بردند

نزدیک بود

با نگاهی جد و آبادش همه احیاء شود ...

جانم زینب ...

۲۲ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۲۵
وحید

امام عسکری (علیه السلام) :

مردم ، کسی را بیشتر دوست دارند که به او امید (بیشتری) دارند .

                                                                                                           " بحار، ج 78 ، ص 379"

... و حجتک المؤدّی عن نبیّک...

دارم به آن دِینی فکر می کنم

که بر گردن پیامبر بود و بود

تا اینکه

امام عسکری آن را ادا کرد...

.......

ر.ک. مفاتیح الجنان/ صلوات بر امام عسکری علیه السلام در زیارت امام رضا علیه السلام

عسکری صحیح است یا عسگری؟(این و بخونید)

۳۵ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۱ ۰۹ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۳۷
وحید

سید بن طاووس در کتاب طرائف از امیرالمومنین (علیه السلام) نقل کرده است که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:


من شما را بر حوض وارد خواهم کرد
و تو ای علی ساقی هستی که به دوستان خود ظرف آب می دهی
حسن بیگانه ها را از کنار حوض دور می کند
حسین در آنجا فرمان می دهد
علی بن الحسین آنها را تقسیم می کند
محمد بن علی پخش می کند
جعفر بن محمد پیشوا و راهنمای آنها است
موسی بن جعفر دوستان و دشمنان را شماره کرده و منافقین را نابود می کند
علی بن موسی مومنان را زینت بخشیده و آراسته می گرداند
محمد بن علی اهل بهشت را در جایگاه مخصوص خودشان منزل می دهد
علی بن محمد آنها را به ازدواج حورالعین در آورده خطبه عقد آنها را می خواند
حسن بن علی چراغ فروزان اهل بهشت است که از نورش بهره مند می شوند


و المهدی شفیعهم یوم القیامه حیث لایاذن الا لمن یشاء و یرضی
مهدی در روز قیامت – هنگامی که اجازه شفاعت کردن جز در مورد آنهائی که خداوند بخواهد و خشنود باشد داده نمی شود – دوستانش را شفاعت می کند.

(( این روایت و در ترجمه جلد اول کتاب القطره آیه الله مستنبط صفحه 103 و 104 خوندم))  

پی نوشت :

-ولادت رسول مهربانی ها و آقا امام صادق علیه السلام و تبریک عرض می کنم

- یا رسول الله مددی

۳۷ نظر موافقین ۱۲ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۳ ، ۱۴:۴۳
وحید

                                                                      علی جان

زیباترین تجارت عالم در این بود

ما را صدا زنند به محشر غلام تو


نقل است در وسط یکی از جنگ ها که حضرت داشت با دشمن می جنگید، یکی از دشمنان به او گفت: «... یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ هَبْنِی سَیْفَکَ ...» «یا علی، شمشیرت را به من ببخش!» در همان وقت، حضرت شمشیرش را به او تعارف کرد. او هم شمشیر را گرفت و حضرت بی شمشیر ماند. آن مرد تعجّب کرد و گفت: برای چه در بحبوحة جنگ شمشیرت را به من دادی؟
                              فرمود: محال است ما درخواست کسی را رد کنیم.
آن مرد از این رفتار امیرالمؤمنین علیه السّلام حیرت زده شد. از اسب پایین آمد و رکاب مرکب حضرت را گرفت و گفت: عجب دین خوب و اخلاق نیکی داری! مرا مسلمان کن! من اصلاً برای چه با تو می جنگم؟!
                                                                              " بحار الأنوار / ج 41 / ص 6"

پی نوشت :

- پیام غدیر تمسک به امام زنده است .

تجدید تمسک با امام زمان (عج) به کلیه دوستان ولایتی مبارک باد .

- هفته گذشته و ایام عرفه رو تهران نبودم و متاسفانه نتونستم مطلبی بنویسم ، هر چند برای عرفه خیلی حرف داشتم .

- ان شاء الله در اولین فرصت کامنتهای عزیزان و پاسخ میدم و به وبلاگهاشون سر میزنم .

- تو این عید بزرگ ما رو دعا کنید . 

۲۵ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۳ ، ۱۶:۰۰
وحید

در ازدحام تمام پَرسه های دلم
بدنیال استجابت دعای آرزویم
چله نشین امیدم شده ام
اما...
اما تو بودی و دانسته هایت فزون تر از من...
و انحنای نگاه مهربانت
که تا دست نیافتنی ترین فرازهای دلواپسی ولایت گونه ات
اوج گرفت
و مرا از حضیض بی صبری
به امید زمزمه ان مع العسر یسری نشاند
و برایم رضا برضائک را تفسیر کرد
ای رئوف ترین رضایت دل

پی نوشت :
امام مهربانم ؛
امشب نگاه دلم به نگاه توست ...
- میلادش مبارک
۵۳ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۰۰
وحید

تازه داشت یخ های بینمون باز می شد...

تازه داشتیم یاد می گرفتیم چه جوری باهات حرف بزنیم

تازه داشتیم یاد می گرفتیم برات شیرین زبونی کنیم

تازه داشتیم یاد می گرفتیم چه جوری یه چیزی ازت بخوایم

این که قبلش یک عالمه برات زبون بریزیم

بشینیم از شب تا صبح ، هزار جور ازت تعریف کنیم

هی بگیم تو بهترین کسی هستی که ...( یا خیرالله یا إله الله یا...)

تو تنها کسی هستی که می تونی...

حتی نقطه ضعف هاتو فهمیده بودیم

فهمیده بودیم که اگر گریه کنیم تو دست هاتو بالا می بری ...( سلاحه البکا)

فهمیده بودیم اگر اشک توی چشممون جمع بشه ، زودی آشتی می کنی ...(یا حبیب الباکین )

فهمیده بودیم اگر امیدی بهت داشته باشیم تو دلت نمیآد نا امیدمون کنی (ارحم من رأس ماله الرجا)

حتی یاد گرفته بودیم چه جوری دلتو بسوزونیم و ازت امان نامه ی آتیش بگیریم

یاد گرفته بودیم مثل بچه ها که دستشونو بالای سرشون می گیرند که کتک نخورند؛

قرآن و بذاریم روی سرمون و هی به جون عزیزهات قسمت بدیم

خیلی چیزها یاد گرفته بودیم

یاد گرفته بودیم با تو زندگی کنیم ...

کجا می خوای بری عزیز دلم

نرو ...

۹۵ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۳ ، ۲۱:۱۱
وحید

بس که آقاست به دنبال گدا می گردد    

ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است

کریم
به کسی می گویند
که با لبخند ، در را به روی تو باز کند
بی آنکه
از صدای در
خاطره ی خوشی داشته باشد ...


پی نوشت:

امروز به آقا میگفتم تو از من هم خاطره خوشی نداری اما تو کریمی ...
کریم اون کسیه که نگفته ، عنایت می کنه ...
یا ایها العزیز ...
و تصدق علینا ...

تبریک نوشت:

- ولادت کریم ابن الکریم آقا امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک باد

۵۱ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۳ ، ۰۳:۲۰
وحید


مراقب باش چشم هایت ، توی چشم های پسر فاطمه نیفتد

و زندگی ات را کن

.

.

.

.

از خیمه ی امام که برگشت دیگر آن زهیر سابق نبود...



پی نوشت:

- اعیاد شعبانیه رو خدمت عزیزان تبریک میگم

- این روزا بخاطر شرایط کاری سرم بسیار شلوغه و کمتر به این کلبه دلتنگی هام سر میزنم، در اولین فرصت به وبلاگ شما عزیزان سر خواهم زد...

- بعضی از عزیزان مشکلات و حاجاتی دارن و گاهی به این بنده حقیر اعتماد میکنن..... بعضی وقتها با تمام مشکلات ِخودم، فقط غصه میخورم و برای گشایش کارشون دعا میکنم....

- ایام خوب و مبارکی رو میگذرونیم... از خدا میخوام به حق میوه های دل رسول الله صلوات الله علیه این روزا همه ی عزیزان به حاجات دلشون برسن و کربلایی بشن ... 

- بعد از آخرین سفری که توفیق شد ، دیگه حرمش نرفتم و برای رفتن به حرمش یه مطلبی بین من و آقا هست ...

- این روزها برای حالِ دل ِ منم دعا کنید 

۳۰ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۳۱
وحید

سلام بر پیامبر خوبی‌ها
سلام بر پیامبر عشق و ایمان و احساس
سلام بر محبوب قلبهای خسته
سلام بر مکمل پیامبران نسل بشر
سلام بر گل سرسبد گلستان خلقت
سلام بر پدر زهرای مرضیه (سلام الله علیها)
سلام بر پسر عم علی ِ عالی ِ اعلی، امیرالمومنین (علیه السلام)
سلام بر آخرین نور خدا، تابیده بر ظلمت انسان
سلام بر خلق و خوی زیبایت 

و سلام بر او که رﺣﻤﺔ للعالمین بود ، هست و خواهد بود

پی نوشت:

- مبعث مبارک ...

- امروز مراجعه کردم به دو پست مبعث سالهای گذشته و خیلی تاسف خوردم

خواستم بگم :

- از روزهای خوبی که تو هیات ثامن الائمه (ع) با دوستان داشتیم و هر سال غریبتر از سال گذشته میشه...

- از حال و هوای خودم ...

- از خودم که شبهای میلاد ، شهادت ، مسجد و ... از یادم رفته ...

- از رجبی که در حال رفتن است و نفهمیدم که چگونه گذشت ...

- از مستحبات فراموش شده ...

- از سحرهای در خواب رجب ...

- از حال بد معنوی ...

- از دلی که روز به روز خرابتر میشه و نگاهی که منتظر یک امداد غیبیه ...

- از آقایی که شبهای مبعث پیشش بودم و این سالها ...

- از هوای شهر که نفس کشیدن در اون سخت شده ...

- از گم کردن آرامش ...

- از هدیه ای که بهم نداد ...

- از حرفهای دلم : که دیگه حالی برای گفتنش نیست ...

- از خستگی ...

- از غربت ...

- یا رسول الله مددی ...

۷۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۰۲
وحید

همکارانش معتقدند او فرمانده سپاه خرمشهر بود ، اما مثل یک سپاهی عادی رفتار می‏کرد، آنها می‏گویند وقتی اسلحه به خرمشهر می‏بردیم و آنجا خالی می‏کردیم جهان‏ آرا اصلاً خسته نمی‏ شد. به او می‏گفتند : تو چرا خسته نمی‏شوی و او پاسخ می‏داد ، وقتی که در رژیم سابق زندگی مخفی داشتم برای کسب درآمد در کوره ‏های تهران آجر بار می‏کردم در حالیکه روزه هم بودم، اگر بدنم مقاومت دارد از بابت آن روزها است.

  (به روایت پدر شهید)

پی نوشت :

- سوم خرداد و روز آزاد سازی خرمشهر و تبریک عرض میکنم

- مسجد جامع خرمشهر و خیلی دوست دارم و سعی میکنم که هر وقت جنوب میرم ، حتما یکی از نمازهام و اونجا بخونم که متاسفانه امسال توفیق نشد.

- سالهاست افتخار این و داریم که پدر شهید جهان آرا در محل ما ساکن هستند و بچه محلیم و از وجودشون استفاده میکنیم ، با وجود کهولت سن شب و روز به فکر خرمشهر و آبادی و آبادسازی اونجاست و یه دستی هم بر کارهای خیر ، از قبیل اهداء جهیزیه و غیره دارند .

اخیرا مدتی بود تو بیمارستان بستری بودند و برای سلامتیشون دعا کنید .

۳۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۴۴
وحید

نقل است در وسط یکی از جنگ ها که حضرت داشت با دشمن می جنگید، یکی از دشمنان به او گفت:

«... یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ هَبْنِی سَیْفَکَ ...» «یا علی، شمشیرت را به من ببخش!» در همان وقت، حضرت شمشیرش را به او تعارف کرد. او هم شمشیر را گرفت و حضرت بی شمشیر ماند.

آن مرد تعجّب کرد و گفت: برای چه در بحبوحة جنگ شمشیرت را به من دادی؟
حضرت فرمود: محال است ما درخواست کسی را رد کنیم.
آن مرد از این رفتار امیرالمؤمنین (علیه السّلام) حیرت زده شد. از اسب پایین آمد و رکاب مرکب حضرت را گرفت و گفت: عجب دین خوب و اخلاق نیکی داری! مرا مسلمان کن! من اصلاً برای چه با تو می جنگم؟!

                                                                                                                      "بحار الأنوار / ج 41 / ص 6 "

- ولادت امیرالمومنین و خدمت همه بزرگواران تبریک عرض می کنم

- از علی (ع) نوشتن ، از کسی که تمام خزائن عالم بدستشه خیلی سخته و من ِ کوچیک و بیچاره کجا و نوشتن از مولا کجا؟

- از خدا میخوام روز به روز محبت آقا رو تو دلمون بیشتر و ما رو در بهشتش با محبوبمون محشور کنه .

- یه سری از رفقا هم قراره معتکف بشن و چه سفر ِ زیباییه این اعتکاف ... رنگها تغییر میکنه و دلها قشنگ میشه ، از همه ی عزیزانی که به این سفر معنوی میرن التماس دعا دارم .

- و در آخر :

تمام لذت عمرم همینه                  که مولایم امیرالمومنینه

۳۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۰۷
وحید

یکی از رفقام می گفت :

چند وقت ِ پیش ، پسر چهار سالش ، نیمه های شب بیدارش کرده و گفته بود :

"بچه ها وقتی تِشنَشون میشه ، باباها بهشون آب میدن"

رفیقم می گفت : از این جملش خندم گرفت و راهی نداشتم که بلند بشم و براش آب بیارم .

با خودم می گفتم : چه بچه زرنگی

عجب حرفی زد

مدتیه فکر میکنم که شب تولد بابا چی بهش بگم که بخنده و

راهی نداشته باشه جز اینکه منُ با دستان ِ خودش سیراب کنه ...

آخه خودشون فرمودند : أنا و علیٌّ أبوا هذه الاُمّة

"من و علی پدران این امتیم "


ولادت پیامبر خوبیها و امام جعفر صادق (علیه السلام) و تبریک عرض میکنم .

۳۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۲ ، ۱۶:۵۳
وحید