میهمان

میهمان

ما در این دنیا چند روزی میهمان هستیم ، چه خوب است فرصت را غنیمت بشماریم و در راه او گام بر داریم .
... میهمان ...

بایگانی
میهمان

ساخت کد آهنگ

۳ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

ابری شدم به نیت باران شدن فقط            مور آمدم برای سلیمان شدن فقط

 باید زگوشه چشم تو کاری بزرگ خواست         چیزی شبیه حضرت سلمان شدن فقط

باید به شیعه بودن خود افتخار کرد                   راضی نمی شوم به مسلمان شدن فقط

دنیای دیگریست اسیری و بردگی                  آن هم به دام زلف کریمان شدن فقط

لایمکن الافرار زتیر نگاه تو                                چاره رسیدن است و قربان شدن فقط

در خانه ی کریم کفایت نمی کند              یک لقمه نان گرفتن و میهمان شدن فقط

این لطف فاطمه است عشق است تا ابد        سرمست از نوای حسن جان شدن فقط

فکری برای پر زدن بال من کنید                      من را اسیر زلف امام حسن کنید 

امروز ظهر دوباره باهاش جدی حرف زدم :

با اشک ...

با التماس ...

با قسم ...

از احوالات این ایامم

از سلب توفیق شبهای ارک

از کارهای گره خورده رفقا

از کم صبر شدنم

از بی حالی

از خستگی

از هدیه ای که بهم نداد

خدایا به حرمت این ایام و به حرمت کریم اهل بیت مددی کن  

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۲ ، ۰۹:۱۸
وحید
مدتی هست که در التهاب داغ امتحان صبوریت

دارم واحد پاس میکنم

و می آموزم توکل یعنی

بسپاری به او...

و خیالت از هفت آسمان آسوده باشد

که او هست

و تمام ستون های ترک خورده دلت را

به او تکیه دهی

و آرام بگیری

مدتی هست دلم روشن شده

به برکت سلام و زیارتهای روزانه ام

و حرف های ...

۳۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۲ ، ۱۵:۵۴
وحید
در کوچه های شهر دلم، نسیم عطر دل انگیزت پیچیده است و بهار بهار شکوفه از در و دیوار می بارد. آسمانش از موج موج نگاهت، آبی آبی است و خورشید خورشید نور عشق بر شهر می پاشد.

در هر کوی و برزنش درخت درخت مهر تو روییده. و جویبار جویبار امید بر پایشان جاری است؛ امید آمدن تو ... ای حجت خدا! شهر دلم آباد است از یاد تو و سرمست از نام تو، اما چه سود! که ناکام است در فراق تو ... ای تک سوار غریب، ای فارِسَ الحجاز!

غروب آدینه چه دل گیر می شود آنگاه که یاد غیبت، غم و غربت در دلها می پراکند و آه دل خستگان، فضا را آکنده می کند مولای من!

تو آنی که کوههای سربر سینه ی سپهر ساییده، بر خاک پایت بوسه می زنند. تو آنی که رودها به عشق تو در جوش و خروشند. تو آنی که بلبلان به هوای تو نغمه می سرایند. ای عزیز! دلهای منتظران، از هجر رویت صد چاک است، تو بیا ای مرهم زخمهای دل خستگان، یا مهدی! تو بیا و سرفرازمان کن، تو بیا تا دیگر هیچ شاعری نخواند:

بیگانگی نگر که من و یار چون دو چشم همسایه ایم و خانه ی هم را ندیده ایم.

پی نوشت :

- چند روزی باید به سفر برم و نیستم ، دعامون کنید ...

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۲ ، ۱۶:۱۳
وحید