خونین شهر
همکارانش معتقدند او فرمانده سپاه خرمشهر بود ، اما مثل یک سپاهی عادی رفتار میکرد، آنها میگویند وقتی اسلحه به خرمشهر میبردیم و آنجا خالی میکردیم جهان آرا اصلاً خسته نمی شد. به او میگفتند : تو چرا خسته نمیشوی و او پاسخ میداد ، وقتی که در رژیم سابق زندگی مخفی داشتم برای کسب درآمد در کوره های تهران آجر بار میکردم در حالیکه روزه هم بودم، اگر بدنم مقاومت دارد از بابت آن روزها است.
(به روایت پدر شهید)
پی نوشت :
- سوم خرداد و روز آزاد سازی خرمشهر و تبریک عرض میکنم
- مسجد جامع خرمشهر و خیلی دوست دارم و سعی میکنم که هر وقت جنوب میرم ، حتما یکی از نمازهام و اونجا بخونم که متاسفانه امسال توفیق نشد.
- سالهاست افتخار این و داریم که پدر شهید جهان آرا در محل ما ساکن هستند و بچه محلیم و از وجودشون استفاده میکنیم ، با وجود کهولت سن شب و روز به فکر خرمشهر و آبادی و آبادسازی اونجاست و یه دستی هم بر کارهای خیر ، از قبیل اهداء جهیزیه و غیره دارند .
اخیرا مدتی بود تو بیمارستان بستری بودند و برای سلامتیشون دعا کنید .