میهمان

میهمان

ما در این دنیا چند روزی میهمان هستیم ، چه خوب است فرصت را غنیمت بشماریم و در راه او گام بر داریم .
... میهمان ...

بایگانی
میهمان

ساخت کد آهنگ

کعبه ...

سه شنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۲، ۰۷:۵۱ ق.ظ
کعبه داشت به کربلا می رفت

مراقب باش ؛ ببین دور کعبه می گردی یا جعبه

مادرش گفته بود : مثَل امام مثَل کعبه است

کعبه داشت به کربلا می رفت

حاجی ها داشتند دور جعبه میچرخیدند ...

پی نوشت :

- این ایام حرف های زیادی برای گفتن دارم ، اما گاهی لطفی که در نگفتن است در گفتن نیست ...

_ از همه بزرگواران التماس دعا دارم ...

 چشم دارم کز گنه پاکم کنند                 زائر لعل عطش بارم کنند

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۷/۲۳
وحید

نظرات  (۲۲)

شاخص اصلی ارباب است ...
خودمون رو با ارباب میزون کنیم ...
کعبه سنگ نشانی است که ره گم نشود ...

همینطور است برادر گاهی حرف نزدن بهتر از ...
...

پاسخ:
پاسخ:
دعامون کنید ...
۲۳ مهر ۹۲ ، ۱۰:۰۶ گرفتِ یار
کل ارض کربلا...
به کعبه بگو به خود نناز که تو هم کربلایی..
پس.. بناز!
سلام خدا قوت ممنون از حضور سبزتون

عیدتون مبارک باشه

تو این روز عزیز التماس دعای ویژه دارم

بله اسم وبلاگ رو تغییر دادم به اسم قبلیش برگشت

درپناه حق
پاسخ:
پاسخ: سلام
التماس دعا...
سلام
بعداز مددت ها بروزم.
خوشحال میشم سر بزنید.
ya hagh.
۲۳ مهر ۹۲ ، ۱۳:۳۹ احمد رحیمی
سلام
دعاگوی همه بودیم انشاالله که شماهم مارو دعاکرده باشین

یاعلی
پاسخ:
پاسخ: سلام
تشکر
سلام علیکم
ازآقای قرائتی شنیدم (البته نقل به مضمون عرض میکنم ):
یکی ازدانشمندان اهل سنت درجمعی که علمای شیعه هم حضورداشتندسوالی پرسیده وتمامی حضارازپاسخگویی به این سوال عاجزماندند....
واماسوال :به نظرشماچه راحضرت علی علیه السلام درکعبه به دنیاآمدند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟یااستدلال خداازاین امرچی میتونه باشه؟؟؟؟
این دانشمند خودش جواب رو اینگونه بیان میکنه که خدابااین امربه صراحت گفته که هرکس روبه جانب من کردبایدبداندمولودخانه من علی یست وتوحیدمعنای امامت رانیزدربرگرفته....................
کعبه ایکه دراین متن خیلی زیبا ازش یادکرده ایدفرزندهمان مولودکعبه ست.....
علی لعنت الله قوم الظالمین...
پاسخ:
پاسخ: سلام
بله همینطور است
علی مولود خانه است...
می گفت:
سکوت بزرگترین فریاد است.


لطف تان فزونی باد...
سلام

سفر به قبله...

http://zareh.blog.ir/post/149
۲۴ مهر ۹۲ ، ۰۰:۲۴ گرفتِ یار
کل ارض کربلا
پس عجیب نیست اگر ما رو به کعبه نماز می گذاریم..

عید پربرکت.
سلام حاج وحید. با اجازتون آهنگ وبلاگتون رو گذاشتم توی پلاک/ حلال کنید . یکم مارو راهنمایی کنید توی وبلاگ نویسی. مشتی هستید
پاسخ:
پاسخ: سلام نوید جان
خواهش میکنم
ما که چیزی بلد نیستیم
در خدمت شما هستم
یا علی
۲۴ مهر ۹۲ ، ۱۲:۴۶ گلبرگ مغرور
سلام
هوم....
دقیقا همینه که شما میگید....

انشاالله که با ارباب باشیم
گاﻫﯽ ﺷﺎﯾﺪ ﻻﺯﻡ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺒﺮﯾﻢ…
ﯾﺎﺩِ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﺒﻮﺩﻧﺸﺎﻥ…
ﺑﻮﺩﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ
موفق باشید
التماس دعا
تنهایی را دوست دارم زیرا تجربه کردم
تنهایی را دوست دارم زیرا که خداوند هم تنهاست
تنهایی را دوست دارم زیرا انتظار کشیدنم را پنهان خواهد کرد . . .
۲۵ مهر ۹۲ ، ۰۸:۱۴ نگاه منتظر
بیا که صبر برایم چه خوب معنا شد
در انتظار ظهورت دلم شکیبا شد
تمام دفتر عمرم سیاه شد اما
امید دیدن رویت دوباره پیدا شد
........
سلام بزرگوار
ممنون از حضورتون
بروزیم و منتظر حضور و نگاهتون هستیم.
.....................
اللهم عجل لولیک الفرج
پاسخ:
پاسخ: سلام
ممنونم
التماس دعا ...
برگرد ...

و دو باره مرا رنگ کن ،

می روی ...

دنیایم ،

سیاه و سفید می شود .
دلتنگی بد نیست , یادگاریست از آنهایی که دوستشان داریم و دورند
سلام
وبلاگ بینظیری دارید خوشحال میشوم و به وبلاگ بنده سر بزنید و دو کلوم حرف حساب بشنوید
فعلا یا زهرا

پاسخ:
پاسخ:
سلام
ممنون
اومدم خدمتتون ، دو کلمه حرف حساب خوندم ...
سلام

ادامه مطلب...

http://zareh.blog.ir/post/158
دل من عاشق و شیفته ی کرب و بلاست
لظف تو بیشتر از آنست جوابم بکنی
التماس دعا
زیارت
شهادت
سلام
مرسی از اینکه بهم سر زدی
۰۴ آبان ۹۲ ، ۱۴:۰۰ عاشقانه های من وخدا
عاشقی به در خانة یار رفت و در زد. معشوق گفت: کیست؟ عاشق گفت: من هستم. معشوق گفت: برو! هنوز زمان ورود خامان و ناپُختگان عشق به این خانه نرسیده است. تو خام هستی. باید مدتی در آتش جدایی بسوزی تا پخته شوی, هنوز آمادگی عشق را نداری. دو "من" را در یک خانه جای نیست خام باید تا پخته گردد، من باید بمیرد تا تو باقی بماند.


عاشق بیچاره برگشت و یکسال در آتش دوری و جدایی سوخت، پس از یک سال دوباره به در خانة معشوق آمد و با ادب در زد. مراقب بود تا سخن بی‌ادبانه‌ای از دهانش بیرون نیاید. با کمال ادب ایستاد. معشوق گفت: کیست در می‌زند. عاشق گفت: ای دلبر دل رُبا, تو خودت هستی. تویی, تو.


معشوق در باز کرد و گفت اکنون تو و من یکی شدیم به درون خانه بیا. حالا یک من بیشتر نیست. دو من در خانة ی عشق جا نمی‌شود. مانند ریسمان نخ که اگر دو شاخه باشد در سوزن نمی‌رود. معشوق که دید عاشق از خود فنا شده است، او را اذن ورود داد، همین گونه است که اولیای خدا نماینده ی خدا هستند و خـدایی عمل می کنند؛ خامان را که هنوز "من" آن ها باقی است و بدان غَره اند به اندرون خویش راه نمی دهند.....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">