میهمان

میهمان

ما در این دنیا چند روزی میهمان هستیم ، چه خوب است فرصت را غنیمت بشماریم و در راه او گام بر داریم .
... میهمان ...

بایگانی
میهمان

ساخت کد آهنگ

مثل آینه

سه شنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۱۱:۲۲ ق.ظ

اگر امام علی(ع) را «آینه خدانما» گفته اند، و اگر زینب کبرا را «آینه علی نما» نامیده اند و اگر همه هستی را «آیه»هایی شمرده اند که آن «ذاتِ بی مثال» را شاهد است و نشان می دهد، به ما هم این درس را می آموزد که آینه پاکی ها و جلوه گاه صداقت ها و فضیلت ها باشیم و اگر در گفتار و کردار دیگری هم کژی و نادرستی و عیبی مشاهده می کنیم، به قصد «عیب زدایی»، آن را صمیمانه و دلسوزانه به دیگری تذکر دهیم و انتظار هم داشته باشیم که آن دیگران که ما آینه آنان شده ایم، نه تنها نرنجند، بلکه زبان سپاس بگشایند و عیب گویی ما را ـ و نه عیب جویی را ـ چون هدیه از ما بپذیرند، آن گونه که حضرت صادق(ع) فرمود:

«اَحَبُّ اخوانی اِلَیَّ مَنْ اَهدی اِلیَّ عُیُوبی؛(1)

محبوب ترین برادرانم پیش من، کسی است که عیب های مرا به صورت هدیه به من ارائه دهد.»

و این، همان آشتی با آینه است، نه شکستن آینه.

و چه زیبا گفته اند:

آینه چون عیب تو بنمود راست
خود شکن، آیینه شکستن خطاست

در توصیه های حضرت علی(ع) به کمیل، چنین آمده است:

«المؤمِنُ مِرآة المؤمِنِ، لاِءنَّهُ یَتَأمَّلُهُ فَیَسُدُّ فاقَتَهُ وَ یُجْمِلُ حالَتَهُ؛(2)

مؤمن، آینه مؤمن است، چرا که در او به دقت می نگرد، نیازهایش را برطرف می سازد و حالت او را آراسته می سازد.»

در حدیث دیگری، امام علی(ع) فرموده است:

«المؤمِنُ مِرآةُ لاِءخیه، فإذا رَأَیْتُمْ مِنْ اَخیکم هَفْوَةً فَلا تَکونُوا عَلَیهِ وَ کونوا لَهُ کَنَفْسِهِ وَ اَرشِدوه وَ انصَحُوهُ وَ تَرَفَّقُوا به؛(3)

مؤمن، آینه برادر خویش است، پس اگر از برادرتان عیب و خطایی دیدید، بر ضدّ او نباشید، بلکه به سود او کار کنید و مثل خودش باشید، ارشاد و راهنمایی و خیرخواهی کنید و با او با رفق و مدارا برخورد کنید.»

و چه زیبا سروده است شاعر حکیم:

دوست آن باشد که معایب دوست
همچو آیینه روبه رو گوید

نه که چون شانه با هزار زبان
پشت سر رفته، موبه مو گوید

آینه سان بودن برای برادر دینی که در روایات متعددی از پیامبر و امامان دیگر نقل شده است،(4) رهنمودی برای برخورد صادقانه، دلسوزانه، وفاق آور، تکامل بخش، عیب زدا و سازنده با کسی است که در رفتار و زندگی اش، خلل و خطا و اشکالی مشاهده شود.

اگر زن و شوهر با هم برخوردی صادقانه داشته باشند و آینه بودن یکدیگر را بپذیرند، کمتر شاهد بروز مناقشه و کدورت و کینه خواهند بود و اگر در سطح جامعه، افراد مختلف آینه سان و از روی خیرخواهی عیوب را به یکدیگر تذکر دهند، بی آنکه آبروریزی و هتک حیثیت و جنجال آفرینی و غوغاسالاری باشد، شاهد این همه صف بندی ها و تقابل های مخرّب نخواهیم بود.

وظیفه یک مؤمن آن است که نسبت به برادر دینی اش، آینه، راهنما و عیب پوش باشد و از نگاه همان برادر به قضایا بنگرد.

این یک حقّ شرعی بر گردن هر مؤمن است. وقتی معلّی بن خنیس با اصرار از امام صادق(ع) درخواست می کند که آن حضرت، حقوق واجب و لازم یک مسلمان بر گردن مسلمان را بیان کند، امام، هفت حق لازم و واجب را بر می شمارد که چهارمین شرط چنین است:

«... اَنْ تکونَ عَیْنَهُ وَ دَلیلَهُ و مِراتَهُ و قَمیصَهُ؛(5)

آن است که نسبت به برادر مسلمانت، چشم، راهنما، آینه و پیراهن باشی.»

با چشم، همه دیدنی ها را می توان دید و چشم برادر بودن، یعنی از نگاه او نگریستن و چون او نظر کردن. آینه بودن نیز نشان دادن واقعیت ها را بی کم و کاست بیان می کند. پیراهن نیز عیب پوش انسان و ستّار و آبروبخش اوست.

سوژه آینه بودن، در ادبیات فارسی هم مورد توجه شاعران بوده است.

«مولوی»، در تأثیر مثبت و ایمن سازی این رابطه، می گوید:

چون که مؤمن آینه مؤمن بود
روی او ز آلودگی ایمن بود

از «خیّام» نیز در باره «واقع نمایی آینه» و اینکه از خود چیزی نمی گوید و هر چه را هست نشان می دهد، چنین می خوانیم:

ما آینه ایم، هر که در ما نگرد

هر نیک و بدی که گوید، از خود گوید

«ناصرخسرو» نیز با اشاره به این بُعد آینه می گوید:

آینه ام من، اگر تو زشتی، زشتم

ور تو نکویی، نکوست صورت و سانم

و این خصلت آینه است که زشت و بد را بد، و خوب را خوب نشان می دهد و به قول سعدی: «آیینه کج، جمال ننماید راست».

ناگفته نماند که «خصلت آینه»، داشتن دل صاف و بی کینه است و تا چیزی را بد نبیند، بد نشان نمی دهد و تازه، آنچه را هم که دیده است، به دل نمی گیرد و فراموش می کند. صفت کینه به دل نگرفتن و فراموش کردن بدی های دیگران نیز، سزاوار است که از آینه، الگوی انسان شود. ادیبان به این نکته هم بی توجه نبوده اند.

«نظامی گنجوی» می گوید:

آب صفت، هر چه پلیدی بشوی

آینه سان، هر چه ندیدی، مگوی

و «صائب» نیز چه زیبا سروده است:

صورت نبست سینه ما کینه کسی

آیینه هر چه دید، فراموش می کند

نکته زیبای «مؤمن، آینه مؤمن است»، اهل ذوق را برانگیخته است تا به صفات و ویژگی های آینه بنگرند و در مؤمنی هم که می خواهد آینه برادر مسلمان باشد، این خصلت ها را لازم بشمرند. از جمله به این مقایسه دقت کنید:

آینه، زشتی و زیبایی انسان را بدون سر و صدا نشان می دهد. مؤمن نیز باید عیوب برادر مؤمن خود را بدون جار و جنجال به او بگوید.

آینه، زشتی و زیبایی انسان را در حضورش می نمایاند، مؤمن نیز باید چنان کند.

آینه، زشتی و زیبایی انسان را همان گونه و به همان اندازه که هست، نشان می دهد، مؤمن نیز باید چنین باشد.

آینه، همان گونه که زشتی انسان را نشان می دهد، زیبایی او را هم در برابر چشمانش آشکار می سازد. مؤمن هم باید همین گونه عمل کند و زیبایی های برادر ایمانی خود را نیز باز گوید و مانند مگس تنها روی زخم ها ننشیند.

آینه، هر اندازه زشتی و زیبایی را بهتر و روشن تر نشان دهد، ارزش بیشتری دارد،

مؤمن نیز هر قدر نسبت به زشتی و زیبایی برادر مؤمن خود حساس تر باشد، ارزش افزون تری دارد.

آینه، وقتی می تواند زشتی و زیبایی را به درستی نشان دهد که خودش پاک و بی غبار باشد. سخن و تذکر برادر مؤمن نیز وقتی اثرگذار است که بی غلّ و غش و صادقانه مطرح گردد.

وقتی انسان از آینه جدا شد، آینه زشتی و زیبایی او را از خود می زداید و تصویر آن را نگهداری نمی کند تا در هنگام اختلاف، از آن بهره برداری کند. مؤمن نیز باید این گونه عمل کند.

ما برای دیدن زشتی و زیبایی خود، همواره به سوی آینه می دویم، بنابراین برای فهم عیوب، کاستی ها و کمالات خود باید به برادر مؤمن مراجعه کنیم.

آینه فقط ظاهر انسان را نشان می دهد. مؤمن نیز باید از تجسس و ارائه باطنِ برادر مؤمن خود پرهیز کند.

آینه، هر چیز را بدون غرض و نظر نشان می دهد. برادر مؤمن هم لازم است در بازگویی زشتی و زیبایی، هدفی جز راهنمایی و ارشاد برادر مؤمن خود نداشته باشد.

آینه، هر اندازه بزرگ تر باشد، نقش بهتر و کامل تری را نشان می دهد. روح مؤمن نیز هر قدر بزرگ تر باشد، نقش بهتر و گسترده تری در راهنمایی برادر مؤمن خود خواهد داشت.(6)

به هر حال، اگر شاگرد آینه باشیم، اگر رابطه ما با یکدیگر همچون آینه باشد، اگر تذکرات دلسوزانه دیگران را گامی برای اصلاح عیوب خویش قرار دهیم، اگر با آینه قهر نباشیم و به جای شکستن آینه، خود را و غرور خود را بشکنیم، زندگی هامان شفاف تر و چهره روحمان زیباتر خواهد شد.

اگر به همان اندازه که وقتی کسی از خاک آلود بودن لباس یا سیاه شدن چهره یا پشت و رو بودن لباس و تابه تا بودن کفشمان ما را آگاه کند، سپاسگزار او می شویم، اگر ضعف های اخلاقی و خصلت های منفی و عیوب ما را هم به ما تذکر دهد، خوشحال شویم و از او تشکر کنیم، این از نشانه های بارز رشد فکری و فرهیختگی ماست.

«چه عیب دارد که هم خودمان آینه باشیم، هم محیط خویش را «آینه کاری» کنیم؟ هر گاه به این مرحله از «رشد» برسد که «تذکر عیب» را به عنوان هدیه، از دوست خویش بپذیریم و ممنون باشیم، «راه» را شناخته ایم. این همان «آشتی با آینه» است و چه کسی جز نادان، آینه را می شکند؟»(7)

و چه زیبا خواهد بود جامعه ای که همه، در برابر هم آینه ای زلال و بی غرض باشند و کینه ای در سینه، از آینه ها نداشته باشند!

پی نوشتها:

1 ـ بحارالانوار، ج71، ص282.

2 ـ همان، ج74، ص414.

3 ـ همان، ج10، ص97.

4 ـ از پیامبر اسلام: المؤمن مرآة المؤمن (بحارالانوار، ج71، ص268)؛ المؤمن مرآةٌ لأخیه المؤمن (بحارالانوار، ج71، ص233).

5 ـ همان، ج71، ص224 و 238.

6 ـ برگرفته و تلخیص شده از مقاله زشت و زیبا (نشریه «گاهنامه آیینه»، ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر، دفتر دوم، ص38).

7 ـ از همدلی تا همراهی، ج1، ص74.

پدید آورنده : جواد محدثی ، صفحه51

پی نوشت :

- این نوشته و تقدیم می کنم به تنها گل روییده تو دلم ، تنها رفیقم ، که انشاء الله فردا شب ، شب ازدواجشه

- داداشی برات آرزوی خوشبختی دارم .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۲/۱۲
وحید

نظرات  (۱۵۶)

سلام
خداقوت
سلام خدا قوت
زیبا بود
حال من بی تو خراب است کجایی آقا
نقش من بی تو برآب است کجایی آقا
عمر بیهوده من بی تو چه ارزد تو بگو
زندگی بی تو سراب است کجایی آقا
سلام بزرگوار
بروزیم و منتظر حضور و نگاه شما
موفق و مهدوی باشید.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام
.
به مناسبت سی امین سالروز شهادت فاتح خرمشهر.......
.
باور کردنی نبود. شاگرد تیزهوش مکتب رزمی حاج احمد در نبردهای "کردستان " و فرمانده ریزنقش و خجالتی گردان سلمان فارسی، به همراه جمعی بسجی کم ساز و برگ، اینک وارد هفتاد و سومین ساعت مقاومت عاشورایی خویش می‌شد....
.
۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۳:۳۷ فریبا دلارام
سلام و درود بر دوستان عزیز باغ معجزه که امروز تشریف میارید وب اقا وحید مهمونی دور هم هستیم و گپ و گفتی میکنیم و از کنار هم بودن لذت می بریم و از مطالب خوب وبلاگ اقا وحید هم بهره ای می بریم .

به رسم مهمانی هدیه 110 صلوات محمدی و 110 ذکر یاعلی ع داریم خدمت صاحبخانه جهت سلامتی و حاجت روایی اقا وحید و همه ی دوستان با صفای معجزه
سلام صبح همگی به خیر من از ساعت 9 بیدارم دیشب هم که تا ساعت 12:30 در گیر حوزه انتخاباتی بودمحالا هنوز خوابم میاد دوستام همه خوابن احتمالا 1 استراحت دیگه میکنمواااایییی 2 شنبه هم امتحان هوش مصنوعی دارم واسم خیلی دعا کنید
راستی آقا وحید وبلاگ خوبی دارید ممنون
سلام


سر بزن
سلام به همگی‌ دوستان عزیز..فریبا خانم عزیز تر..مرسی‌ همیشه هوامو درین راه نشون میدین..رفته بودم وب شادی که شنبه‌ها یونجییم منتظر بودم دیدم کسی‌ نیومد که وبلاگ مادر و فریبا خانم جان مثل همیشه لطف کردن و راه نشون دادن..دعا کنید خدا هم اینجوری هوامو داشته باشه و راه نشون بعده...سلام خدمت صاحب خونه..
سلام سلام به صاحبخانه آقا وحید

سلام به فریباجان سلام به تک تک دوستان باغ معجزه روزتون بخیر
فریباجان: به رسم مهمانی هدیه 110 صلوات محمدی و 110 ذکر یاعلی ع داریم خدمت صاحبخانه جهت سلامتی و حاجت روایی اقا وحید و همه ی دوستان با صفای معجزه



1- فریباجان
2- اعظم گ




لیست توسل به آقا امام زمان عج
===================

1- فریباجان 313
2- اعظم گ 313
3- پگاه 14
4-




سلام صبح همگی بخیر

سلام به صاحبخونه محترم آقای کاظمی


سلا/|_
>,"........._/|_
........>,"................._/|_
................>,"__________$___________
__________$$__________
__________$$$
__________$$$$
__________$$$$____......
_________$$$$$$___......._
_________$$$$$$
________$$$$$$$$....
________$$$_$$$$...
________$$$$_$$$$...
_______$$$$$_$$$$__
_______$$$$$$_$$$___I
______$$$$$$$_$$$___I
______$$$$$$$$_$$___I
______$$$$$_$$_$$__I____♥
_______$$$$$_$$$$__I___I
________$$$$$_$$$_#_________
_________$$$$$__##__$$$$$$$....
_______$$$$$$$_##j$$$$$$$$$$$$$$
_____$$$$$$$_##_$r$$__$$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$_###$$_$$$__$$$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$_###_$$$_$$$$__$$$$$$$$$$$$$$
____$$$$$_###_$$$$$$_$$$$$$_$$$$$$$$$$$$$
___$$$$$__##_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$___$$$$$$
__$$$$$__#__$$$$$$$$$$$$$$
__$$$_____$$$$_$$$$$$$......
__$_______$$$$__$$$$............
__$______$$$$$$$........ ...
_________$$$$$$$__.......
________$$$$$$$..
________$$$$$........
_______$$$$$....
_______$$$__.....
_______$$___...............آپم....X X X .......♥
................._./|_
.................>,".............._/|_
..............>,"................._/|_
................>,"♥..
..
منتظر قدمهای استوارتون
به به چه پروانه ی قشنگی !!


به ساعت ملکوتی اذان ظهر نزدیک میشیم مهیای نماز اول وقت هستیم التماس دعا از همه ی عزیزان .

عجلوا بالصلوة
سلام یاس آبی جون زیاد نخوابی ! برای 2 شنبه امتحان هوش مصنوعی باید بالای 15 بشی


سلام میناجون ، این فانوس تو چه پرقدرته ! همه راههای دور و نزدیک رو زود برات پیدا میکنه !


سلام اعظم جون دختر قشنگم چرا ختم صلوات و ذکر یا علی ع رو نذاشتی ؟ بعد نماز دستت درست لیستشو بذار و برای منم 110 صلوات و 110 ذکر یا علی ع بذار و اسم دوستانی که اینجا اومدند را هم بذار هر کدوم 110 صلوات و 110 ذکر یا علی ع

سلام فرخنده جون ، رو پروژه ت کار میکنی ؟ میخوام از اون اقای استاد سخت گیر هر طور شده نمره خوبه رو بیاری ! اوکی ؟!
راستی یاسی جملات رو پشت سر هم نذار بعد هر نقطه یه اینتر بزن بیا سر خط ، اینطوری زودتر خونده میشه و چشم دنبال خطوط نمیگرده .
من برم نماز برمی گردم .
با سلام خدمت همه دوستان
خوشحالم که بنده هم به این میهمانی دعوت شدم
در خدمت شما دوستان هستم
در این لحظات ملکوتی از همه التماس دعا دارم
سلام اقا احسان ، به جمع بچه های باصفای باغ معجزه خوش اومدی ، انشاالله چند روز دیگه وب شما هم عرض ادبی خواهیم داشت .
به رسم و سنت قشنگ ایرونی که وقتی جایی مهمونی میرن دست خالی نمیرن ما هم هدیه ختم صلوات و ذکر یاعلی ع داریم برای سلامتی و حاجت روایی صاحبخانه ، خوشحال میشیم شما هم در این ختومات شرکت بفرمایید هم حظ معنوی ببرید هم با نفس و دعای شما و دیگر مؤمنین ، حاجات میزبان هم برآورده گردد . از جمله اینکه خداوند نعمت سلامتی و تندرستی را براشون مستدام نماید و همسری خوب و شایسته نصیب ایشان بفرماید.
آقا وحید این پست آینه بسیار با محتوا و عمیق هست و نیازمند تأمل و تفکر انشاالله که بتونیم مثل آینه صیقلی و شفاف باشیم و قبل از دیدن عیوب دیگران ، عیبهای خودمون رو درش ببینیم و در صدد اصلاح آن برآییم .
ختم 110 صلوات و 110 ذکر یاعلی علیه السلام برای سلامتی و حاجت روایی صاحبخانه و همه ی بچه های باصفای باغ معجزه


1- فریبا 110 صلوات و 110 ذکر یا علی ع
2- یاس آبی
3- مینا
4- اعظم
5- فرخنده
6- احسان
7-
سلام آقا وحید

سلام فریبا جون

سلام فرخنده جون

سلام سحر جون

سلام اعظم جون

سلام عرفانه جون

سلام فاطمه جون

سلام مینا جون

شرمنده قسمت نظرات وبلاگم فعال نبود میخواستم امروز ختم صلوات هدیه به حضرت ام البنین بزارم همه متوسل بشین به مادر حضرت عباس (ع) به مراد دلتون برسین هر کی دوست داشت شرکت کنه



ختم 14 هزار صلوات هدیه به حضرت ام البنین مادر باب الحوائج


1- شادی 1000 صلوات
2-
3-
4-
ختم 110 صلوات و 110 ذکر یاعلی علیه السلام برای سلامتی و حاجت روایی صاحبخانه و همه ی بچه های باصفای باغ معجزه


1- فریبا 110 صلوات و 110 ذکر یا علی ع
2- یاس آبی
3- مینا
4- اعظم
5- فرخنده
6- احسان
7-شادی
سلام آقا وحید
سلام فریبا جون
سلام بچه ها ی باغ معجزه
کاش من هم میتونستم تند تند بیام وب
اونقدر سرم شلوغ میشه که نمیفهمم کی عصر شده وباید برم خونمون
۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۹:۲۸ یاس ابی به آقا وحید
سلام آقا وحید عاو حواسم نبود کلی درد دل داشتم حواسم نبود تو پست قبلی نوشتم خصوصی شد بی زحمت بیاریدش اینجا عمومیش کنید تا بچه ها بخونن و دعا کنن شاید فرجی شه
بچه ها ختم 14 هزار صلوات گذاشتم تو وبلاگم اسمتون اونجا هم وارد کنید ممنون

http://health2008.blogfa.com/

http://health2008.blogfa.com/

http://health2008.blogfa.com/
ماجرای کامل معجزه حضرت أم البنین با کودکی بنام سجاد (و توضیحات نزار فضل الله روانی (قطری))





واقعیت این حادثه چیست بطوری که بیشتر ساکنین این منطقه (صفوی در عربستان) عکس العمل نشان دادند و تعجب کردند ، و خبر این حادثه در خبرگزاری ها به سرعت پخش شد.

و با پخش این خبر خیلی ها برای تبریک سلامتی سجاد به منزل خانواده او رفتند و همچنین برای دیدن سجادی که از کرامات اهل بیت(ع) بهره مند شده بود

که نجات یافتن او از سرنوشتی بد که به فضل و عنایت خدا و برکت حضرت ام البنین (س) به خیر گذشت.


عنوان این قضیه این بود که کودکی به نام سجاد که پسر یکی از خانواده های صفوانی است ،در سن سه سالگی ،برای او در آن ایام که مصادف بود با ماه صفر 1426 قمری و ماه مارس 2005 میلادی حادثه ای رخ داده و آن حادثه این بوده که او از راه پله طبقه سوم ساختمان به سمت طبقه همکف سقوط کرده است .

و بعد از معاینه های متعدد پزشکی که در تعدادی از بیمارستان های مختلف صورت گرفت همه این را می گفتند که او سالم است و اتفاقی برای او نیفتاده است و همچنین خود کودک(سجاد) به مادرش گفت که برای او اتفاقی نیفتاده است و فقط آن لحظه ای که داشت سقوط میکرد(این حرف پسر بچه است و معمولا بچه ها دروغ نمی گویند) خانمی با لباس سبز رنگ که به او ام البنین(س) می گویند او را با لطافت گرفته و بروی زمین گذاشته و پس از آن هم رفته است

و از سوی شبکه راصد اخباری در مورد این قضیه تحقیق صورت گرفته تا واقعیت مشخص شود چون این تحقیق بصورت مستقیم از شواهد این قضیه صورت گرفته است.

این تحقیق همان طور که گفته شد از منابع اصلی گرفته شده که شامل مشاهده محل سقوط سجاد در خانه و دیدار با همه افراد خانواده اش که شاهد این قضیه بودند که ابتدا از سجاد و سپس مادرش و پدربزرگش و کسانی که از همان اول شاهد سقوط سجاد بودند که شامل برادر بزرگش حسین و عموی او به نام حسن که او را بعد از سقوط برداشت ، صورت گرفته است.این شبکه همچنین با راوی اول این قضیه بروی منبر امام حسین(ع) یعنی شیخ حسین خویلدی هم مصاحبه کرده است تا در مورد جانب دینی این قضیه ر بحث نماییم.
نترس ای پسرم با رضایتی که من و مادرت از تو داریم،پسرت سجاد انشالله بزودی سلامتیش را کسب خواهد کرد.

و بعد از اینکه با پدربزرگ سجاد دیدار خوبی را داشتیم او به ما گفت که سجاد هنوز خواب است وتا وقتی که از خواب بیدار شود ما را به دیدن محل حادثه دعوت کرد و پس از آن ما را به سالن اصلی ساختمان برد و به ما از لحظه ای سجاد و حسین از آپارتمان خارج شدند تا لحظه ای که حادثه رخ داد توضیح داد

در آن لحظات بود که مادر سجاد بیدارشد و بعد از آن هم مادر سجاد، سجاد را بیدار کرد.

و وقتی که سجاد را بیدار کردند او گریه می کرد که چرا بیدارش کرده اند و عواملی چون محبت مادر و پدربزگش و رسیدن برادر بزرگتر او از مدرسه باعث شدند تا او آرام شود.

بعد از این مادر او شروع به تعریف قضیه کرد:



ساعت 1:30 ظهر روز دوشنبه مصادف با 11صفر و 21 مارس 2005 وقتی که سجاد داشت با برادر بزرگش حسین در راهروی تنگ جلوی آپارتمان توپ بازی می کرد ابیاتی را زمزمه می کردکه به آنها عشق می ورزید و در طول روز آنها را مدام تکرار می کرد و این ابیات مربوط به قصیده ای است که با صدای زیبای نزار القطری خوانده شده است که دفعات بسیار زیادی این قصیده از شبکه ماهواره ای الانوار پخش شد.

و این قصیده شامل ابیات حزینی است که زبانحال حضرت ام البنین(ع) زن دوم امیرالمومنین حضرت علی بن ابی طالب(ع) می باشند، را بیان کرده است و قالب این قصیده با لهجه عراقی سروده شده است که به عبارت زیر است:

(آنا أُم البنین الفاقدة أربع شباب** فدوة لتراب الحسین، فدوة لتراب الحسین) (من ام البنینی هستم که چهار جوان از دست داده ام همه شان فدای خاک پای حسین(ع) همه شان فدای خاک پای حسین(ع) )
ختم 110 صلوات و 110 ذکر یاعلی علیه السلام برای سلامتی و حاجت روایی صاحبخانه و همه ی بچه های باصفای باغ معجزه


1- فریبا 110 صلوات و 110 ذکر یا علی ع
2- یاس آبی
3- مینا
4- اعظم
5- فرخنده
6- احسان
7-شادی
8- زهرا ق
9-[گل
همچنین با یکی از پزشکانی که سجاد را معاینه کرده بود نیز مصاحبه کرده ایم.

شخص دیگری که با او در این باره بحث شده مداح اهل بیت(ع) نزار قطری می باشد که او قصیده معروف (انا ام البنین(ع) الفاقده اربع شباب)را خوانده است.



سی ساعت سرنوشت ساز و مهم در زندگی سجاد:



سجاد علی عبد الکریم االخلف 3ساله در خانواده ای زندگی می کند که پدرش علی عبد الکریم الخلف 31 سال دارد و او کارمند شرکت صودا در شهرک صنعتی الجبیل می باشد و مادرش خانم تهانی آل قریش (ام حسین) 27 سال دارد و او خانه دار است

و برادر بزرگترش حسین نیز 7 سال دارد و در کلاس اول ابتدائی در مدرسه علی بن ابی طالب شهر صفوی به تحصیل می پردازد و این خانواده درآپارتمان طبقه سوم ساختمانی در منطقه الخیاطیة شهر صفوی و زیر سایه بزرگ خانواده حاج عبد الکریم الخلف 59 ساله که او بازنشسته شرکت ارامکو میباشد،ساکن هستند.

در این ساختمان جز خانواده سجاد سه عموی او نیز سکونت دارند.

از منزل این خانواده در حالی دیدار کردیم که پدر بزرگ سجاد به گرمی خاصی از ما استقبال کرد و او به ما گفت که مردم از مناطق مختلفی برای دیدار با سجاد به خانه ما آمده اند.

خدا را شکر بر سلامت پسرمان سجاد که این از فضل خداوند و برکت اهل بیت(ع) و حضرت ام البنین(س) می باشد .پدر سجاد نیز در زمانی که ما برای تحقیقات به خانه او رفته بودیم در محل کارش بود و ما از طریق تلفن با او صحبت می کردیم، که می گفت:

پدرم در سخت ترین لحظات همراهم بود و درست آن زمانی که نا امیدی بر من غلبه کرده بود به من می گفت که:
و در حالی که توپ از طبقه سوم به طبقه همکف افتاد حسین رفت که توپ را بیاوردو این در حالی بود که او سجاد پس از رفتن برادرش به پایین خواست که حسین را از کنار راه پله ببیند .

در اینجا از حسین پرسیدیم که چه شد برادرت با وجود نرده در راه پله افتاد

و او به ما گفت که سجاد می خواست من را از بالا و از میان نرده و راه پله ببنید و او پسر کوچکی است و سپس بروی نرده سوار شد و این در حالی بود که او ابیات قصیده ام البنین (س) را زمزمه می کرد و تمام افراد موجود در ساختمان زمزمه او را می شنیدند.

و در لحظه ای که من به طبقه همکف رسیدم غافل گیر شدم!!چون من سجاد را دیدم که روی زمین در طبقه همکف خوابیده و این در حالی بود که من وقتی در طبقه سوم بودم او آنجا بود و چیزی که بیشتر مرا به تعجب واداشته بود افتادن او به صورتی بود که من احساس نکردم !

یکی از عمو های سجاد به نام حسن می گوید که من بر روی تختخواب خوابیده بودم و بین خواب و بیداری بودم که صدای سقوط کودکی مرا از جا بلند کرد و بعد به سرعت بلند شدم تا ببینم که چه اتفاقی افتاده است.

وقتی نگاهم به پایین راه پله افتاد دیدم که سجاد روی زمین دراز کشیده است و

حسین برادرش هم در حالی که نمی داند چه کند کنار او ایستاده است.

عموی سجاد در مورد حالت سجاد موقعی که روی زمین افتاده بود گفت:

سجاد را دیدم که روی زمین دراز کشیده و چشمان او بسته بودند و این امر تعجب مرا واداشت که چنانچه او از 3طبقه سقوط کرده است پس چرا یک قطره خون هم از او خارج نشده است و هیچ اثری از خون در محل حادثه نبود ! و بعد از اینکه حسین برادرش مرا دید خطاب به من فریاد زد که سجاد از بالا به پایین افتاده است.

و عموی سجاد درباره کارهایی می گوید که بعد از حادثه انجام داد:

بعد از اینکه چند دقیقه ای مبهوت مانده بودم و از این ترسیده بودم که او برایش اتفاقی افتاده باشد و چون از بالا به پایین افتاده بود توقع داشتم چند جای بدن او شکسته باشد و یا خونریزی مغزی کرده باشد.
او را برداشتم و به نزد مادرش بردم که هنوز در طبقه سوم بود.

مادر سجاد می گوید:

این صحنه را نمی توانم حتی در خیالم تصور کنم که ناگهان برادر شوهرم را دیدم

که سجاد در بین دستانش است و او خواب بود و چشمانش کمی هم باز بود و گمان کردم که سجاد یک روز هم زنده نمی ماند وو بعد از آن برادر شوهرم تعجب مرا واداشت که گفت سجاد از بالا به پایین افتاده است و باید او را به سرعت به بیمارستان ببریم.

مادر سجاد گفت:

با شوهرم تماس گرفتم تا از او اجازه بگیرم که به درمانگاه بروم و این در حالی بود که من در این باره حقیقت را نگفتم و به او گفتم که سجاد از پله افتاده و کمی زخمی شده است تا شوهرم که نزدیک محل کارش بود شوکه نشود.

پدر بزگ سجاد می گوید: به سرعت پسرم حسن آماده شد و به من گفت سجاد از بالا به پایین افتاده و باید او را به بیمارستان برسانیم.در آن لحظه بود که فهمیدم که صدای سقوط مربوط به چه چیزی بوده است و من خیال کرده بودم که صدا از جانب همسایه آمده است .بعد از آن به سرعت سجاد را به درمانگاه (سلامتک) رساندیم.

در درمانگاه ابتدا یک دکتر هندی او را معاینه کرد و دستور عکس برداری از سجاد را داد تا معلوم شود که آیا او شکستگی یا خونریزی دارد یا نه!و همچنین دکتر وقتی چشمان سجاد را مورد معاینه قرار داد گفت که علائم حیاتی در او وجود دارد و او عکس العمل نشان داده است و همچنین تعدادی دارو را برای سجاد تجویز کرد و دکتر به مادر سجاد گفت که پیش سجاد بروم چون ممکن است که او استفراغ کند.

مادر سجاد می گوید که وقتی می خواستم به سمت داروخانه بروم و دارو های سجاد را تهیه نمایم سجاد استفراغ کرد و به سرعت پیش دکتر رفتم و او به منگفت که سجاد را به سرعت به یک بیمارستان ببریم چون اشعه عادی (X Ray )چیزی مبنی بر اینکه سجاد اتفاقی برایش افتاده را نشان نمی دهد .



در بیمارستان و لحظات پر استرس و... فرج:



در همان لحظات بود که پدر سجاد از سرکار برگشت و به ماپیوست و برای ما تعریف کرد:
سلام فریباجان من که لیست ختم را گذاشته بودم قربونتون برم

از بالا نگام کنید مشخصه هم لیست صلوات برای تعجیل در فرج آقامون را گذاشتم

به سرعت به سمت شهر دمام و بیمارستان مواساة حرکت کردیم و در آنجا در قسمت اورژانس دکتر ها دور سر سجاد جمع شدند و او را معاینه می کردند

که یکی از آنها دکتر یسری بهنام مصری بود که جراح مغز و اعصاب در آن بیمارستان بود و دکتر دیگر عاهد مکحل عراقی بود ودر معاینه های اولیه گفته شد که در حادثه ای به این شکل اگر شخص نمیرد به صورت کامل فلج خواهد شد و زیاد انتظار نکشیدیم که عکس هایی که از سجاد گرفته بودند حاضر شد و آن این را نشان میداد که در قسمتی از جمجمه شکستگی وجود دارد و غیر از این هیچ شکستگی در روی بدن سجاد وجود نداشت.




پدر سجاد دو مطلب را بیان کرد:



یکی اینکه سجاد یک سقوط قوی را داشته و دیگر اینکه در هیچ جایه بدن سجاد به جز جمجمه اوهیچ شکستگی وجود ندارد و این یک مطلب را نشان می دهد که سجاد به صورت عمودی بروی زمین افتاده است و در حال سقوط به هیچ چیزی برخورد نکرده است .چیزی که تمام وجود مرا لرزاند حرف دکتر یسری مصری بود که گفته بود اگر پسرت تا امشب زنده بماند معجزه است و همچنین تذکر داد که برای جلوگیری از وارد شدن خون به داخل جمجمه سجاد نباید مایعات بنوشد و سجاد تحت مراقبت های ویژه قرار گرفت .

پدر سجاد می گوید:در آن لحظات مدام به من درباره سلامت سجاد تلفن می شدو من درباره واقعیت اسف بار که برای سجاد پیش آمده بود به آنها می گفتم.

در آن لحظات پر استرس پدرم به ما اطمینان و امید می داد و ما را آرام می کرد و مدام تکرار می کرد که چون من و مادرت از تو راضی هستیم پسرت انشاءالله سلامتیش را کسب خواهد کرد.
مادر سجاد می گوید:در آن لحظات حال سجاد بدتر شده بود و او بین خواب و بیداری بود و او بعضی اوقات گریه و یا اینکه استفراغ می کرد و وقتی او را معاینه می کردند گریه می کرد و در آن لحظات سخت سجاد بعضی اوقات ابیات قصیده انا ام البنین(س) را تکرار می کرد و این تا جایی رسیده بود که من گمان می کردم که پسرم عقلش را از دست داده!و این حالت او تا ساعت 10 شب ادامه پیدا کرد.

در یک لحظه همه چیز تغییر پیدا کرد و سجاد در آن لحظه از من خواست که او را به دستشویی ببرم .بعد از اینکه سُرم را از او جدا کردند او را بردم و بعد از آن از من تقاضای آب و آبمیوه کرد و من در این باره با پرستاران مشورت کردم و آنها به شدت با این امر مخالفت کردند و بعد از اینکه تشنگی سجاد بیشتر شد و او مدام از من درخواست آب می کرد.

من با دیدن این بیقراری از او تصمیم گرفتم که به او آب بدهم و از پرستاران خواهش کردم که مخالفت نکنند و انها گفتند که فقط مقدار کمی به او بدهم.

و در آن لحظات بود که سجاد به صورت کامل از جایش بلند شد و او کاملا هوشیار بود و او شروع به زمزمه ابیات شعر کرد انا ام البنین (س) الفاقده اربع شباب..)

در آن لحظه که تمام وجودم نگرانی بود خطاب به سجاد گفتم که پسرم چطوری؟

آیا درد داری؟ و سجاد با آن کلام کودکانه و لهجه محلی خودش گفت: مامان چرا داد میزنی من چیزیم نیست،من روی زمین نیفتادم ،مامان من امروز بالا میخوندم(انا ام البنین(س) فاقده اربع شباب) و از بالا افتادم ،یه خانمی که لباس سبز پوشیده بود منو گرفت و اون به من گفت من ام البنینی(س) هستم که چهار جوان از دست دادم همه شان فدای خاک پای حسین(ع).
مادر سجاد می گوید بعد از اینکه این را از سجاد شنیدم به شدت گریه کردم و بر محمد (ص) و آل محمد (ص) صلوات می فرستادم به طوری که یقین داشتم که کرامات ام البنین(س) باعث شفای پسرم شده است.

سجاد روز بعد از بیمارستان مرخص شد و بعد از گذشت سی ساعت سرنوشت ساز در زندگی سجاد و زندگی مادر و پدرش و خانواده اش ،به صورتی از بیمارستان خارج شد که او صحیح و سالم بود و انگار برای او اتفاقی نیفتاده است.

بعد از چند روز او را به درمانگاه سلامتک در صفوی بردند تا آن صدمه جمجمه اش را مورد معالجه قرار دهند و بروی او یک عمل جراحی سطحی صورت گرفت و این عمل موفقیت آمیز بود و این عمل جراحی بطوری بود که ما اثری از عمل جراحی و یا شکافتگی را در روی سر سجاد ندیدیم.


دکتر حسام یسری بهنام:

همزمان با این اتاق غیر عادی شبکه راصد اخباری با دکتر یسری(دکتر سجاد) دیداری داشت تا نظر او را درباره این قضیه بدانیم.

دکتر یسری جراح مغز و اعصاب در بیمارستان مواساة در شهر دمام می گوید که از لحاظ پزشکی دلیلی را برای این اتفاق نداریم ودر اینجا عوامل مختلفی در وقوع نوع سقوط وجود دارد از جمله آن زمینی که سقوط کننده روی آن می افتد و یا زاویه که سقوط می کند و برخورد جسم سقوط کننده با اجسام دیگر می تواند در کم کردن خطرات ناشی از سقوط کمک کند.
همچنین تاکید کرد: که صدمه در جمجمه سجاد نشان دهنده این موضوع است که سقوط سجاد قوی بوده است و خدا جمجمه را برای ما آفریده تا از مغز ما محافظت کند و برای همین جنس آن را طوری آفرید که استحکام بالایی را داشته باشد و از مظاهر استحکام جمجمه این است که سال های سال بعد از اینکه انسان می میرد جمجمه در بیشتر مواقع سالم می ماند و یا قسمتی از آن باقی می ماند. و درباره حرفی که به پدر سجاد مبنی به اینکه زنده ماندن سجاد یک معجزه است ابتدا تبسمی کرد و گفت که الحمدلله که سجاد سلامتی خودش رو بدست آورد و متاسفانه دکتر یسری قبول نکرد که از او عکس بگیریم و این در حالی بود که دیدار ما با او در مطب مغز و اعصاب بیمارستان در اتاق 27 بود.



شاهدان دیگر در بیمارستان :



شبکه راصد با خانم فداء السادة کارمند بخش پذیرش بیمارستان تماس گرفت و او برای ما آن چه که اتفاق افتاده بود تعریف کرد:



مثل هروز در قسمت پذیرش داشتم کارم را انجام می دادم که یکی از بستگانم با من تماس گرفت و گفت که سجاد (او و خانواده اش را از قبل می شناختم )

که او از طبقه سوم سقوط کرده و الان در بیمارستان خودم تحت معالجه است.

بعد از این به سرعت به قسمت اورژانس بیمارستان رفتم و یکی از دکتر ها به من گفت که سجاد در اتاق عکس برداری است و به جمجمه او صدمه .ارد شده است.

و بعد از ظهر سجاد به قسمت داخلی بیمارستان منتقل شد. من به اتاقی که بستری بود رفتم و وقتی وارد اتاق شدم دیدم که احوال او زیاد مساعد نیست و
در حالت بین خواب و بیداری بود و من نشانه ای مبنی بر سقوط از سه طبقه را در او ندیدیم! و اگر خانواده سجاد را نمی شناختم باور نمی کردم که او از 3طبقه سقوط کرده است وهرکسی که سجاد را بعد از ظهر می دید باور نمی کرد که او روز بعدش سلامتی خودش را کسب کند و هیچ کس باور نمی کرد که این همان کودک دیروزی است.



نزار القطری:

و اما وقتی که شبکه ماهواره ای الانوار را ذکر می کنیم یاد مداح اهل بیت (ع) نزار القطری می افتیم که صاحب قصیده (آنا أم البنین الفاقدة أربع شباب*** فدوة لتراب الحسین، فدوة لتراب الحسین) است و اینجا این سوال پیش می آید که نزار القطری کیست و داستان این قصیده چیست و چطور از شبکه ماهواره ای الانوار پخش شد.

برای جواب به این سوال ها شبکه راصد اخباری با مداح حسینی حاج نزار قطری تماس گرفت تا جواب تمام این سوالات را مستقیما از او بگیرد.

و اما گفتگوی مفصل ما با بیوگرافی این مداح آغاز شد :

اسم من نزار فضل الله روانی است و برای این به قطری ملقب شدم که در کشور قطر به دنیا آمدم و در آنجا درس خواندم و تا الان هم محل سکونت خانواده ام در قطر است و من بعد از اقامت زیادی که در انگلستان داشتم شناسنامه انگلیسی گرفتم و 34 ساله هستم و متاهل هستم و دو فرند به نام های کوثر(4ساله) و حسین (3 ساله) دارم و درباره محل سکونت و کارش گفت که حدود 7 ماه است که در کویت سکونت دارد و در قسمت مونتاج اخبار شبکه الرای مشغول به کار است.

همچنین درباره خواندنش می گوید که من از هشت سالگی شروع به خواندن کردم یعنی الان حدود بیست و شش سال است که مداحی می کنم و قرآن را حفظ کردم و هفت مرتبه در مسابقات حفظ قرآن در قطر اول شده ام.شبکه راصد اخباری در مورد قضیه سجاد با حضرت ام البنین(س) و درباره تاثیر این قصیده که از شبکه الانوار پخش شد از او پرسید و او در جواب گفت:

بله درباره این قضیه شنیده ام و از طریق شبکه اینترنت بعضی از توضیحات را در این باره را خوانده ام .
نظر او را در این باره پرسیدیم و او گفت که در این رابطه خدا را شکر می کنم و انشالله این یکی از علامات قبول است و یقین دارم که اینگونه کرامات از حضرت ام البنین(س) بعید نیست .

همچنین نزار القطری می گوید که همچنان که این اتفاق بر روی این کودک معصوم اتفاق افتاده تا با زبان کودکانه اش کرامات و فضل اهل بیت(ع) را بیان کند و اگر این قضیه بروی ما بزرگتر ها اتفاق می افتاد خدای نکرده ممکن بود که دروغ بگوییم و اما این کودکان نمی دانند که دروغ چیست و در اینجا منعفتی را از راه کسب نمی کنند و وقتی یک کودک خانم بزرگواری را توصیف می کند که از غیب آمده و دست عطوفت و محبت بروی او می کشد و او را به نام خودش خطاب می کند ....در واقع این یک معجزه ربانی است.

و اما درباره عکس العمل او در مورد این قضیه از او پرسیدیم و او گفت: پشتکارم در زمینه اجرای افکاری که در ذهنم بود دو چندان شده و انشالله به زودی به مومنان وعده ارائه فعالیت های غافل گیر کننده را می دهم.

همچنین حاج نزار القطری به این مطلب اشاره کرد که قصیده «آنا أم البنین الفاقدة..» سروده شاعر اهل بیت(ع) محمد نادب الکربلائی است که در یکی از دیوان های شعری آنرا پیدا کردم و همچنین جواب قصیده را خودم گفتم و اولین بار آن را دو سال پیش در کشور عمان خوانده ام و همچنین یادم می آید که دو ساعت قبل از خواندن این قصیده سبک آن را در آوردم وخدا را شکر که به این شکل درآمد و آنرا در یکی از آلبوم هایم بنام(یالغالی جاوبنی )خوانده ام.

و درباره چگونگی پخش این قصیده از شبکه الانوار گفت:

این شبکه با من تماس گرفت و از من خواستند که دو قصیده را از آلبوم هایم انتخاب کنم تا در طول ماه محرم و صفر از طریق این شبکه پخش شود و من هم به خواسته آنها لبیک گفتم و بعد از ماجرا من بدون هیچ دلیل خاصی قصیده ام البنین (س) را انتخاب کردم و همچنین اضافه کنم که تصویر برداری کلیپ این قصیده در شب دوم محرم و از ساعت دوازد شب تا ساعت چهار صبح در استدیو های شبکه الانوارانجام شد


http://health2008.blogfa.com
سلام شادی جووون دست گلت درد نکنه وبلاگت امروز خیلی عالیه توسل به مادر آقا ابالفضل العباس ع من هم در این ختم شرکت می کنم اجرت با خدا
سلام فریباجان من که لیست ختم را گذاشته بودم قربونتون برم

از بالا نگاه کنید مشخصه هم لیست صلوات برای تعجیل در فرج آقامون را گذاشتم

وااااایی بچه ها چرا کار نیست؟؟عامو علت بیکاری چیه؟؟وااای خدا من فکر میکردم دیگه آدم تخصص داشته باشه سواد داشته باشه امید داشته باشه مومن باشه همیشه به پدر و مادر احترام بذاره همیشه حلال حرومی رعایت کنه کار گیرش بیاد!!!ولیی کو؟؟عامو ای محمد ما درسخون که هست کار بلد که هست بابا هم رشته خودمونه مهندسی کامپیوتر میخونه شبکه هم که ماشاالله عالی بلده طراحی سایت بلده معدلش که 17 وخورده رتبه اول نفر دوم المپیاد استانی شبکه کار بلد عامو هفته پیش پروژه واسه آموزش نوشت پروژه ای که خود مدیر گروه توش مونده بود 1 مدت البته بچه ها زیاد بهش زنگ میزدن که واسشون پروژه دانشگاهی بنویسه ها اما نمینوشت خوب بالاخره میگه اینا باید خودشون بنویسن این کارشون تقلبه و من شریک تقلب نمیشم و نون حلال میخوام!!!!اما حالا کو؟؟1 سال پیش اینو گفت و هنوز نون حلال نیومده عاموووو!!!!بنده خدا الان با نامزدش اگه مشکل مهریه حل شه بازم نمیتونن عقد کنن کار نداره پول نداره 1 10میلیونی تو حساب داره که میشه خرج طلای عروس و عروسی عاموووو خیلی هم دنبال کار میگرده دلشم نمیخواد درسش ول کنه عاشق درس و کاره واااییی خیلی براش دعا کنید یعنیا اگه کار گیرش بیاد قشنگ مشکلاتش حل میشه هم خودش هم نامزدش فکر کنم ههمونو تا اخر عمر دعا کنن عاااامووو خیلی ناراحته و خیلی به من میگه دعام کنید واسه همین اومدم نت دارم درد دل میکنم در موردش میگمش خوب عقد کن عامو بعد وام بگیر میگه مگه چه قدر وام میدم قسطش از کجا بیا رم و... .ااای اگه کار گیرش بیاد مشکلاتش حل میشه دعاش کنید لیاقتش داره
دستت درست اعظم جون ، چشمای عسلی نن جون دیگه شکلاتی شده از بس تو مانیتور خیره شده و بعضی کامنتها رو از زیر چشمش رد میکنه !
فریباجان: به رسم مهمانی هدیه 110 صلوات محمدی و 110 ذکر یاعلی ع داریم خدمت صاحبخانه جهت سلامتی و حاجت روایی اقا وحید و همه ی دوستان با صفای معجزه

1- فریبا 110 صلوات و 110 ذکر یا علی ع
2- یاس آبی
3- مینا
4- اعظم گ
5- فرخنده
6- احسان
7-شادی
8- زهرا ق
9-[گل



لیست توسل به آقا امام زمان عج
======================

1- فریباجان 313
2- اعظم گ 313
3- پگاه 14
4-




ختم 14 هزار صلوات هدیه به حضرت ام البنین مادر باب الحوائج ع
========================================

1- شادی 1000 صلوات
2- فریباجان 313
3- اعظم گ 135
4-
فریباجان به جی میلیتون ایمیلی ارسال کرده بودم نمی دونم رسید یا نه تبریک روز معلم همراه با تصویر
من فعلا برم میخوایم به جای دیروز که حوزه انتخاباتی بودم امروز تولد بگیریماز پریشب کیک تولدو تو یخچالمونه حیفش دیگه مونده شده گمونمبازم بهتون سر میزنم
میگما اصلا اقا وحید میدونه مهمان داره امروز چرا نیستش پس؟؟ خوب اقا وحید بیاید مهمونا دم درنا عامو علف زیر پامون سبز شد
فریبا جووووووووووووون آقا وحید تو کار سینماست
مادری مهربان برای فرزندان زهرا علیهاالسلام
امّ البنین علیهاالسلام تلاش می کرد جای خالی مادر را در زندگی فرزندان حضرت زهرا علیهاالسلام به ویژه دو سبط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام پر کند.

فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله در وجود این بانوی پارسا، مادر خود را می دیدند و رنج فقدان مادر را کم تر احساس می کردند. امّ البنین علیهاالسلام ، فرزندان دخت گرامی رسول اکرم صلی الله علیه و آله را بر فرزندان خود ـ که نمونه های والای کمال بودند ـ مقدم می داشت و بخش عمده محبت و علاقه خود را متوجّه آنان می کرد.

امّ البنین با درک عظمت آنان به خدمتشان قیام کرد و در این راه از بذل آنچه در توان داشت دریغ نورزید. همان روز که پای در خانه مولا علی علیه السلام گذاشت، حسنین علیهماالسلام هر دو بیماری داشتند و در بستر افتاده بودند؛ اما نو عروس خاندان ابو طالب علیه السلام به محض آنکه وارد خانه شد، خود را به بالین آن دو عزیز عالَم وجود رسانید و همچون مادری مهربان به دلجویی و پرستاری آنان پرداخت.

نوشته اند حضرت امّ البنین علیهاالسلام وقتی به خانه حضرت علی علیه السلام آمد، به آن حضرت، پیشنهاد کرد او را به جای فاطمه ـ که اسم قبلی و اصلی وی بود ـ با کنیه اش «امّ البنین» صدا زند تا حسنین علیهماالسلام با شنیدن نام فاطمه، به یاد مادر خویش، فاطمه زهرا علیهاالسلام نیفتند و در نتیجه، خاطرات تلخ گذشته در ذهنشان تداعی نشود و رنج بی مادری آنها را نیازارد.
به دو نمونه از موارد صبر و بردباری آن بانوی فرشته خو در مقابل مشکلات، اشاره می کنیم:

1. مورخان نقل می کنند که روزی امیر مؤمنان، عباس علیه السلام را در دامان خود گذاشت، آستینهایش را بالا زد و امام درحالی که به شدت می گریست به بوسیدن بازوان عباس علیه السلام پرداخت. امّ البنین حیرت زده از این صحنه، از امام پرسید: «چرا گریه می کنید؟»

حضرت با صدایی آرام و اندوه زده پاسخ داد: «به این دو دست نگریستم و آنچه را بر سرشان خواهد آمد، به یاد آوردم.»

امّ البنین شتابان و هراسان پرسید: «چه بر سر آنها خواهد آمد؟»

حضرت با آوایی مملوّ از غم و اندوه و تأثر فرمود: «آنها از ساعد قطع خواهند شد.»

این کلمات چون صاعقه ای بر امّ البنین فرود آمد و قلبش را ذوب کرد. سپس او با اضطراب و به سرعت پرسید: «چرا قطع می شوند؟» امام به او خبر داد که فرزندش در راه یاری اسلام و دفاع از برادرش، حافظ شریعت الهی و ریحانه رسول اللّه صلی الله علیه و آله دستانش قطع خواهد شد. امّ البنین به شدت گریست و زنان همراه او نیز در غم، رنج و اندوهش شریک شدند.

در این لحظه بود که امّ البنین عظمت و عمق ایمان خود را نشان داد و به دامن صبر و بردباری چنگ زد و خدای را سپاس گفت که فرزندش، فدایی سبط گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله و ریحانه او خواهد بود.
تربیت فرزندان صالح
امّ البنین در منزل امام علی علیه السلام دارای چهار پسر به نامهای عباس، عبد اللّه، عثمان و جعفر شد که سرور همه آنان حضرت عباس علیه السلام است که در چهارم شعبان سال 26 هجری در مدینه متولد شد.

هر یک از این چهار جوان تربیت یافته در مکتب امّ البنین علیهاالسلام ، در مرحله نخست از اوصاف والای پدر گرامی شان علی علیه السلام تأثیر پذیرفته بودند و در مرحله بعد از مادر با کمال خود ادب و ایثار را فرا گرفته بودند. هر یک از آنان به تنهایی اسوه رشادت، نجابت، شرافت، جوانمردی، اخلاق و کمالات انسانی بودند.

در هنگام شهادت مولای متقیان حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام فرزند بزرگ امّ البنین، عباس بن علی علیه السلام در حدود چهارده سال سن داشت و برادرانش از او کم سن تر بودند. بعد از آن، فداکاری مادر بزرگوارشان و رهنمودهای حسنین علیهماالسلام چراغ راه آنان بود.

این زن فداکار و ایثارگر، جوانی و نیروی خویش را با تمام وجود، صرف تربیت و حفظ فرزندان مولای متقیان کرد و بسان مادری مهربان و دلسوز در خدمت آنها بود. همه فرزندان امّ البنین به شایسته ترین وجه تربیت شدند و در نهایت با کمال عشق و علاقه در راه اعتلای کلمه حق و در رکاب امام به حق، هستی خود را تقدیم کردند.

صبر بی نظیر
شیخ احمد دجیلی شاعر شهیر عرب می گوید:

اُمُّ الْبَنِینَ وَما اَسْمی مزایاکِخَلَدَتْ بِالْعَبْرِ وَالاِیمانِ ذِکْراکِ

ای امّ البنین! چقدر از خصوصیات والایی برخورداری. به سبب غم و اندوهی که به تو رسید و [نیز به سبب] ایمانت، یاد تو جاودانه شد.
و در اشعار دیگری می گوید:

یا مَنْ رَاءَی الْعَبّاسَ کَرَّ عَلی جَماهِیرِ النَّقَدِوَوَراهُ مِنْ اَبْناءِ حَیْدَرَ کُلُّ لَیْثٍ ذِی لِبَدٍ

ای کسی که [فرزند عزیزم]، عباس را دیده ای که با دشمنان بزدل در قتال است [و آن فرزند حیدر کرار، پدروار، حمله می کند] و فرزندان دیگر علی مرتضی ـ که هر یک نظیر شیر شکاری هستند ـ در پیرامون وی مبارزه می کنند.

نُبِّئْتُ اَنَّ ابْنِی اُصِیبَ بِرَأسِهِ مَقْطُوعُ یَدٍوَیْلِی عَلی شِبْلِی اَمالَ بِرَأسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ

به من خبر داده اند که بر سر فرزندم عباس، عمود آهن زدند؛ در حالی که دست در بدن نداشته است. ای وای بر شیر بچه من که عمود آهنین بر فرق سرش زدند!

لَوْ کانَ سَیْفُکَ فِی یَدَیْکَلَما دَنی مِنْکَ اَحَدٌ

پسرم عباس! اگر [دست در تن داشتی و] شمشیرت در دستت بود، کدام کس جرأت داشت که به تو نزدیک شود.

امام باقر علیه السلام می فرماید: «جناب امّ البنین علیهاالسلام بعد از واقعه عاشورا و دریافت خبر شهادت فرزندان رشیدش، و به ویژه خبر شهادت امام حسین علیه السلام همواره در مدینه، کنار قبرستان بقیع می آمد و برای آن رادمردان الهی با سوز و گداز خاصی عزاداری می کرد و یاد و نام آن گرامیان را زنده نگه می داشت. در آنجا مردم مدینه حضور می یافتند و افزون بر حزن و اندوه در مصیبت حماسه سازان عاشورا، پیامها و سخنان آن بانوی با فضیلت را می شنیدند تا آنجا که مروان، از دشمنان اهل بیت علیهم السلام هم از اشعار و ندبه های جانسوز امّ البنین علیهاالسلام ، متأثر می شد و گریه می کرد.
2. جمله معروف او هنگام شنیدن خبر شهادت چهار فرزند خویش مقام صبر و تحمل این مادر را آشکار کرده و زینت بخش صفحات تاریخ کربلا شده است. با آنکه بشیر خبر شهادت حضرت ابو الفضل علیه السلام 34 ساله، عبد اللّه 24 ساله، عثمان 21 ساله و جعفر 19 ساله را به مادرشان می دهد، وی صبر و بردباری می کند و فقط از امام خود می پرسد.

امّ البنین و اشعار عاشورایی
سید محسن امین درباره امّ البنین علیهاالسلام می گوید: «او شاعری خوش بیان و از خانواده ای اصیل و شجاع بود.»

هنگامی که زنها او را با عنوان امّ البنین خطاب می کردند و به وی تسلیت می دادند، این ابیات را سرود:

لا تَدْعُوِنِّی وَیْکِ اُمُّ الْبَنِینتُذَکِّرنِی بِلُیُوثِ الْعَرِینِ

یعنی ای زنان مدینه! دیگر مرا امّ البنین نخوانید و مادر شیران شکاری ندانید.

کانَتْ بَنُونَ لِی اُدْعی بِهِمْوَالْیَوْمَ اَصْبَحْتُ وَلا مِنْ بَنِینِ

مرا فرزندانی بود که به سبب آنها امّ البنینم می گفتند، ولی اکنون دیگر برای من فرزندی نمانده است و همه را از دست داده ام.

اَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبیقَدْ واصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِینِ

آری، من چهار باز شکاری داشتم که آنها را هدف تیر قرار دادند و رگ گردن آنها را قطع کردند.

تَنازَعَ الْخِرْصانُ اَشْلائَهُمْفَکُلُّهُمْ اَمْسَوا صَرِیعا طَعِینْ

دشمنان با نیزه های خود ابدان طیبه آنها را از هم متلاشی کردند و در حالی روز را به پایان بردند که همه آنها با جسد چاک چاک بر روی زمین افتاده بودند.

یا لَیْتَ شِعْرِی اَکَما اَخْبَرُوبِاَنَّ عَبّاسا قَطِیعُ الْیَمِینِ

ای کاش می دانستم آیا این خبر درست است که دستهای فرزندم عباس را از تن جدا کردند؟!
از ویژگیهای بسیار مهم اشعار امّ البنین، توجه به رویدادهای سیاسی زمان و مسائل مربوط به آن است. وی پس از واقعه عاشورا با استفاده از هنر مرثیه خوانی و نوحه سرایی، توانست ندای مظلومیت و حق طلبی حماسه آفرینان کربلا را به گوش نسلهای آینده برساند و مردمان غفلت زده را بیدا سازد.

کرامات و مقامات معنوی
از دیگر ویژگیهای این مادر با عظمت، مقامات معنوی و کرامات اوست.

در اینجا به یک نمونه از انبوه کرامات آن بانوی عارفه اشاره می کنیم:

بچه دار شدن یک خانواده حنفی مذهب
در شهر کوت عراق، در منزل خانم حاجیه ام عبد الامیر، در دهه دوم محرم الحرام، مجلس عزاداری به نام حضرت امّ البنین علیهاالسلام برقرار بود.

در همان روزها یک خانواده پیرو مذهب حنفی به آن محله آمدند. در میان آنان خانمی به چشم می خورد به نام وزیره که حدود ده سال از ازدواجش می گذشت و هنوز بچه دار نشده بود و امید به فرزند داشتن را از کف داده بود. برخی از اهالی محل به او گفتند: «چرا به امّ البنین علیهاالسلام متوسل نمی شوی؟» وزیره گفت: «این کار سودی ندارد؛ زیرا علم پزشکی از معالجه من ناتوان مانده است. حتی از داروهای سنتی استفاده کردم و در روز میلاد زکریا علیه السلام روزه گرفتم؛ اما سودی نبخشید.»

آنان گفتند: «هر کس از غذای سفره امّ البنین علیهاالسلام بخورد و او را در پیشگاه خدا واسطه قرار دهد، خداوند دعایش را مستجاب می کند. چه اشکالی دارد که تو نیز چنین کنی. شاید خداوند، نوزاد دختری به تو عطا کند و به میمنت امّ البنین علیهاالسلام نام او را فاطمه بگذاری.»
وزیره در حالی که با سکوت و نگرانی به سوی آنان نگاه می کرد، یکباره زبانش باز شد و با صدای لرزان گفت: «به این شرط که این قضیه میان من و شما باشد و شوهر و خانواده ام از آن آگاه نشوند.» آنان گفتند: «بسیار خوب! فردا و یا پس فردا ـ ان شاء اللّه ـ در منزل حاجیه حضور پیدا کن. در آنجا مجلسی برگزار می شود که با خواندن روضه امّ البنین پایان می یابد.»

وزیره با دنیایی از بیم و امید، در حالی که صورت خود را پوشانده بود، از خانه اش بیرون آمد و روانه منزل حاجیه، امّ عبد الامیر شد. از شرم، عرق می ریخت و خاطرش پریشان بود. هر قدر که به جلسه روضه نزدیک می شد، تپشهای قلبش بیش تر می شد. صدای روضه خوان گوشهای او را نوازش می داد و به رهایی از رنج روحی امیدوارش می ساخت. وی وارد خانه شد و در مراسم روضه شرکت کرد.

وقتی روضه خوان از نوحه سرایی فارغ شد، برای بهبودی بیماران دعا کرد؛ آن گاه سفره امّ البنین علیهاالسلام پهن شد. زنان حاضر به غذاهای موجود در سفره، تبرک می جستند. آنها گرد سفره نشسته بودند و بهبودی بیماران و برآورده شدن حاجتهایشان را درخواست می کردند. وزیره با دستانی لرزان، قدری از خوراکیها را از سفره برداشت و از جایش برخاست و در حالی که اشکهایش جاری بود، از منزل خارج شد. او و شوهرش در شامگاه به امید شفا، از آن غذا خوردند.

حدود یک ماه از این واقعه می گذشت که حالات وزیره تغییر کرد و گرفتار سرگیجه و درد سینه شد. تمایلش به غذا کاهش یافت. خوابش زیاد و حضورش در جاهای شلوغ مشکل شد. هر کاری که به عهده اش گذاشته می شد، به سختی انجام می داد و دلش اضطراب خاصی پیدا کرده بود.
شوهرش می گوید: «ای وزیره! چه شده است؟ آیا بیمار هستی؟» او پاسخ می دهد: «نمی دانم.» همسرش او را نزد پزشک می برد و پزشک پس از معاینه می گوید: «چیزی نیست. ناراحتیهای او نشانه بارداری است و برای اینکه شما مطمئن شوید، فردا به آزمایشگاه مراجعه کنید.» با شنیدن این خبر مسرت بخش، هر دو بی نهایت خوشحال می شوند. شوهر وزیره در حالی که اشک شوق می ریخت، گفت: «آقای دکتر! آیا شما اطمینان دارید؟» دکتر با کمال خونسردی گفت: «بله.»

فردای آن روز، وزیره همراه همسرش، جواب مثبت آزمایش را دریافت می کنند. پس از آن به خانه می روند و سجده شکر به جای می آورند. خبر باردار شدن وی میان بستگان منتشر می شود و شادی، فضای خانواده را فرا می گیرد؛ ولی او نذری را که برای امّ البنین کرده بود، همچنان در سینه اش پنهان نگاه می داشت.

سرانجام ماهها سپری شد و نهمین ماه از ایام بارداری او فرا رسید. خاندان جناب امّ البنین علیهاالسلام در شرافت، شهامت، مردانگی، مهمان نوازی و دلاوری، سرآمد رادمردان عصر خود بوده اند. امّ البنین، این اوصاف والا را از اسلاف خود به ارث برد و با آموخته هایش از خاندان وحی عجین کرد و به فرزندانش نیز انتقال داد

در آغاز فصل بهار و اندکی پیش از اذان صبح، او دختری به دنیا آورد و همگی خوشحال شدند. وزیره گفت: «برای تبرک جستن به امّ البنین علیهاالسلام نام کودک را فاطمه بگذارید»؛ اما خویشاوندان شوهرش مخالفت کردند و گفتند: «نام او را عایشه بگذارید.» برای از بین بردن اختلاف، نام آن کودک را «بُشری» گذاشتند.

سفر وصل
سرانجام، زندگی سراسر فضیلت، مهر، عاطفه و مبارزه حضرت امّ البنین علیهاالسلام ، در حدود ده سال بعد از حادثه کربلا به پایان رسید. او در طول زندگی با برکت خویش، پیام رسان شهیدان راه فضیلت و تداوم بخش راه امامت بود و رسالت خویش را به طور کامل ادا کرد.
آن بانوی بزرگوار پس از حادثه جانسوز کربلا، بار رسالت سیاسی و اجتماعی خویش را در زنده نگه داشتن حماسه جاویدان عاشورای حسینی به زیباترین شکل ممکن به انجام رسانید. آن بانوی بزرگوار، در سال 69 هجری قمری دار فانی را وداع گفت و در قبرستان بقیع در کنار عمه های پیامبر (صفیه و عاتکه) و چهار امام معصوم علیهم السلام و دیگر چهره های درخشان شریعت محمدی صلی الله علیه و آله به خاک سپرده شد.




http://health2008.blogfa.com/


التماس دعا
پگاهییییییییییییییی:

ختم حاجت رواییی - هدیه به حضرت ابالفضل ع

دعای فرج برای سلامتی وتعجیل در ظهور اقا امام زمان انشالله
صلوات +دعای فرج +صلوات
برای حاجت روایی رفع مشکلات کاری ومالی
مامان فریباایی جوووون ان شاالله
سحری جووووونییییییی ان شالله /پگاهی ان شاالله
برایه مهناز جون ان شالله / سمیه جوون و خواهرشوو زن دائی اش ان شالله /-برای فاطمه جون انشالله/ سهیلاجون انشالله/ محدثه جون انشالله/زهرا ق (برای ازدواج با مصطفی هم براش دعا کنید ) انشالله/زهرا مهمان انشالله /سیماجون انشالله
/رزا جان ان شالله /مینا جوون ان شالله/سارا جون ان شالله /یاس ابی ان شالله
معصومه جوون ان شاالله /ندا 58 ان شاالله /الی جووون
شیرین جوون برایه برطرف شدن مشکلاتش و موانع ازدواجش با محمد و بعد از ازدواج با اون اولین جایی که میره مکه باشهفرخنده جون ان شالله -/منیره وامیر حاجت روایی ورفع مشکلات وزودتر برن خونه خودشون انشالله
و خوشبختی و عاقبت به خیری و سلامتی همه جوونا ان شالله

و
صلوات +حمدشفا +صلوات

برای شفا پدر ایلین انشالله پدر اعظم انشالله یاسی انشالله ارشیا انشالله شوهر فاطمه وپای خود فاطمه انشالله/ برایه شفا برادر دوست قدیمی که بیماری ام اس داره ان شالله /و برادره یلدا جان که تصادف کرده بودن هفته گذشته
=========================================
1- فریبا دلارام جووون
2- پگاهی
3-سمیه جوون
4-رزا جان
5-سارا جان
6-سیما جان
7-یاس ابی جان
8- سحری جوون
9- اعظم گ




فریباجان: به رسم مهمانی هدیه 110 صلوات محمدی و 110 ذکر یاعلی ع داریم خدمت صاحبخانه جهت سلامتی و حاجت روایی اقا وحید و همه ی دوستان با صفای معجزه

1- فریبا 110 صلوات و 110 ذکر یا علی ع
2- یاس آبی
3- مینا
4- اعظم گ
5- فرخنده
6- احسان
7-شادی
8- زهرا ق
9-[گل



ختم صلوات تعجیل در فرج و ظهور آقا امام زمان عج
===============================

1- فریباجان 313
2- اعظم گ 313
3- پگاه 14
4-




ختم 14 هزار صلوات هدیه به حضرت ام البنین مادر باب الحوائج ع
========================================

1- شادی 1000 صلوات
2- فریباجان 313
3- اعظم گ 135
4-



فریباجان پس آقا وحید خودشون نمیاد اینجا ؟
فریباجان: به رسم مهمانی هدیه 110 صلوات محمدی و 110 ذکر یاعلی ع داریم خدمت صاحبخانه جهت سلامتی و حاجت روایی اقا وحید و همه ی دوستان با صفای معجزه

1- فریبا 110 صلوات و 110 ذکر یا علی ع
2- یاس آبی
3- مینا
4- اعظم گ
5- فرخنده
6- احسان
7-شادی
8- زهرا ق
9-سمیه


ختم صلوات تعجیل در فرج و ظهور آقا امام زمان عج
===============================

1- فریباجان 313
2- اعظم گ 313
3- پگاه 14
4-سمیه 14




ختم 14 هزار صلوات هدیه به حضرت ام البنین مادر باب الحوائج ع
========================================

1- شادی 1000 صلوات
2- فریباجان 313
3- اعظم گ 135
4-سمیه 100
آقا وحید کجایی کاکو؟؟من دیگه باید برم دانشگاه انگاری سعادت نداشتم از پذیراییاتون بهره مند شمحالا اگه قابل دونستین عامووو خونه ی خودتونه تشریف بیارید
سلام بر دوستان و فریبا خانومی که ما رو دعوت کردن.....
وحید جان شرمنده که نتونستم که تو مهمانی شما از اول صبح باشم امروز امتحان میانترم داشتم و الان از دانشگاه برمیگردم. به هر حال.....
در فکر این بودم که برایت چه بفرستم گل گفت مرا بفرست تا سنبل زیبای او باشم گفتم نه چون او از هزاران گل مثل تو زیباست خار گفت مرا بفرست تا خاربر چشم دشمنانش باشم گفتم نه او انقدر مهربان است که دشمن ندارد قلبم گفت پس مرا بفرست تا برایش بگم که خیلی دوستت دارم.
در ضمن وبت خیلی زیباست ....
بچه ها اگه صاحبخونه تشریف اوردن خبر بدید فعلا که مهمونی تعطیله
سلام دوباره به یاران ستاره

اعطم جون اقا وحید کار اداری دارند و تا ساعت 4 باید انجام مسئولیت کنند و بعد منزل تشریف می برند تا خستگی در کنند فکر کنم یکی دو ساعت دیگه سری به ما بزنند . نیت این بود که رسم زیبای مهمونی رفتن رو انجام بدیم بقول اقا وحید که فرمودند خودتون صاحبخونه اید وب دوستان همفکر مثل خونه خودمون میمونه و اگر هم صاحبخانه نبودند غریبی نمیکنیم و دور هم هستیم تا تشریف بیارن .
سلام محمد اقا ممنون که تشریف آوردین ، وب شما هم چند روز دیگه مراحم میشیم
یاسی دانشگاه دیر نشه ، انشاالله برای فامیل شما هم یک کار خوب و مناسب ردیف میشه به حول و قوه ی الهی و عنایت معصومین ع
شادی جون دست گلت درد نکنه بابت مطالب خوبی که بمناسبت رحلت حضرت ام البنین علیها سلام برامون گذاشتی انشاالله اجرشو از خود بی بی ام العباس ع بگیری .
اعظم جون هنوز جی میلها رو چک نکردم تو پاسخگویی همین یاهو موندم بگمونم باید یه منشی استخدام کنم که ایمیلها رو برام پاسخ بده


یاسی جون بله آقا وحید در جریان مهمانی هستند در غیر اینصورت در دفتر وبشون باز نبود که من و دوستان معجزه میهمان وب میهمان بشیم . همونطور که خدمتتون عرض کردم ایشون از صبح تا الان که ساعت 4 هست ، سر کار بودند و کارمند متعهد در محل کار حاضر نمیشه از کارش بزنه و برای کار شخصی وارد نت بشه . البته بعضی کارمندان که رئیسشون اجازه میده و نیز کارشون طوری هست که میتونند در کنار انجام وظیفه شون ، یه سری هم به وبلاگهای شخصی بزنند و این کار لطمه ای به اصل مسئولیتشون وارد نمیکنه ، اشکالی نداره
راستی یاسی جون ، تولدت هم مبارک باشه ، انشاالله صد و بیست سال عمر کنی



شادی جون ، بله ایشون دستی در عالم سینما دارند که خودشون اومدند میتونید در این باره بیشتر ازشون بپرسین .
شادی برات خصوصی گذاشتم تو وبت
سلام یاسی جووون تولدت مبارک
ممنون فریباجان
سلام برو بچ
خوبیددددددددددددددددددددد؟
کی هست ؟
واااااییییییییییییییییییییییی مرسی خاله ممنون مرسی اعظم جووون

آهان پس اقا وحید سر کار میرن خوب خدا رو شکر از وقتی وضعیت محمد جلو چشممه ها دلم واقعا واسه پسرایی که کار گیرشون نمیاد میسوزهاتفاقا میخواستم به اقا وحید بگنم اگه مثل محمدمون دچار مشکلی هستید شما واسه محمد دعا کنید و اونم واسه شما انشاالله روا میشه
خوب پس اقا وحید خدا رو شکر مشغول هستید موفق باشیدمیگم اقا وحید تو ادارتون جای مهندس شبکه یا مهندس نرم افزار یا طراحی سایت یا....اگه خالی شد نمیخواد به جاش گل بذاریدا محمد ما هست کافیه 1 اشاره کنید
حالا خوشم میاد خودتون مهندس کامپیوتر ادارتون باشیدا
شایدم امروز شانس به ما رو بیاره و خودتون رییس کل باشید و دنبال 1 فردی مثل محمد باشید
عامووو من برم بقیه درسم
آقا وحید هندونه اگه واسه پذیرایی آوردید واسه منم نگه داریدا
سلام سمیه جااان خوبی قبلا یک سوال از من پرسیده بود! یادم نیست چی بود خودت یادت هست ؟؟


الان معصومه جااااااااااان در حرم امام رضا ع مشغول زیارت و دعا خوندن هست
پس این بر و بچ کجاااااااااااااااااااااااااااااا هستند ؟؟؟ پگی جووون فرخنده جوووون آیلین جووون و مینا و ....... زهرا ق و زهرا رح جوون و نازنین و ......
سلام اعظم جون خوبی ؟
نه یادم نیس
والا اعظم جون این 4روز انقدر مشغله ذهنی داشتم که نپرس.
انشالله زیارت معصومه جون هم قبول باشه
اعظم جون می دونی که نفر سومی که میره مشهد کیه
خوش به سعادت اعظم جون و معصومه جون که طلبیده شدن برای زیارت اقا امام رضا ع انشاالله نفر سومیش خودت هستی خانم معلم سمیه جون . برو و با دست پر برگرد برای همه ی ماها از طرف اقا سوغاتی بیار .
سلام فریبا جون ایشالله
دعا کنید امام رضا بطلبه خیلی دلم مسافرت زیارتی می خواد البته با اون
دوستان شادی جون بمناسبت امروز تو وبلاگش که شنبه ها میرفتیم مهمونیش ، مطلب بزرگداشت گذاشته و ختم 14 هزار صلوات که خدا توفیق بده این ختم رو امشب ببندیم
تا اذان مغرب مهمون وبلاگهایی که این هفته مهمونیشون میریم ،هستیم و بعد از اذان مغرب میریم همون وبلاگی که قبلا برنامه ی مهمونی براش گذاشته بودیم . همت کنید ختم 14 هزار صلوات رو برای هدیه به حضرت ام البنین ع هر چه زودتر تمام کنیم . من که پای مانیتور نشستم یه دستم تسبیحه و همزمان وب ها رو میگردم و زیر لب صلوات میفرستم . یه وقت می بینم ماشاالله 500 تا صلوات رو همزمان با کار با کامپیوتر فرستادم
سمیه جون مگه شما سمیه صدفی از تبریز نیستی ؟ اون که اونی نداشت !
فریبا جون من صدفی نیسم از میاندوابم
اونی ندارم منظورم از اونی اون نبود
منظورم شوشو بود که هنوز با اسب سفیدش نیومده تو ترافیک گیر کرده
سمیه جوووون خودتی دیگه انشاالله رفتی ما رو هم دعا کن

سمیه جان رو به طرف حرم امام رضا بایست و سلام بده و آخرش بگو السلام علیکم و رحمه ا... و برکاته که همه مومنین پشت نمازشون می خونند تو هم همین کاروکن در واقع در سه جهت سلام به ائمه اطهار می کنی - دعوت میشی به حرمین ائمه اطهار ع به امید خدا انشالله

سمیه جوون راستش دیروز رفته بودم جایی مهمونی یک خانومی اونجا با بچه اش اومده بود اسمش علی بود ولی من نمی دونستم اسمش علی هست یکدفعه من گفتم علی بیا اینجا بازی کنیم پسری خوبی باش شیطونی نکن بعد مامانش گفت اسم اینو مگه میدونستی شما گفتم نه از دهنم یکهو پرید و به نظر اومد اسمش علی باشه جالب بود نه !!
آقا امام رضا ع را قسم بده به جان مادرشون حضرت فاطمه س و جوادش تا تو را بطلبه عزیزمممممممممممممممممممممم نفر بعدی انشالله سمیه جوووون خودتی بعدش فریباجوووون با خانواده محترمشون مشرف می شوند به حرم آقا امام رضا ع

انشالله انشالله انشالله
گاهی وقتها آنچه به دل میگذرد
دلیلی نمیتوان برایش پیدا کرد


البته این گاهی وقتها تعداد رخدادشون در زندگی آدم هست باید
درکشون کرد
واییی اعظم جون می بینم که حس ششمت هم قویه ! گفته شده هر چی ضمیر آدم صافتر و روشن تر بشه حس ششمش هم قویتر میشه .

سمیه جون یادم اومد که گفته بودی از میاندوآب هستی ، اون سمیه ما هم که از تبریزه معلمه یوخده قاطی کردم . ماشاالله چندین و چند سمیه دارم و چندین مهسا و چندین اعظم و چندین فاطمه و چندین یاسی وو به خاطر سپردنشون سخته مگر اینکه زیاد به ما لطف کنند و دور و برمون بیان تا خوب یادمون بمونه مثل اعظم گ عزیز و یاس ابی و مهسا جانباز و فاطمه از رشت و بقیه برو بچ خوب معجزه
خوب فریبا جون من کنار اسمم حرف م میزارم که یادت بمونه میاندوابی ام قاطی نشه
آره فکر خوبیه ، اون سمیه هم مثل خودت معلمه و آذری زبان و میاندوآب هم استان آذربایجانه و شما هم باید آذری زبان باشی خلاصه وجه تشابه زیاد دارین .
راستی وجه تسمیه اسم شهرتون میاندوآب رو میدونی دیگه ، برای دوستان هم میذارم که جغرافیا و ایران شناسی شون بیشتر بشه .
میاندوآب در جنوب دریاچه ارومیه و جنوب شرقی استان آذربایجان غربی واقع شده است وجه تسمیه آن بخاطر موقعیت این شهر بین دو رود زرینه رود و سیمینه رود هست.
۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۱۴ پگاهییییییییی
شلام علیکممممممممممممممممممممممممممممممممم من امدمممممممممممممممممممممم

کسی هست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

شلام مامان فریباایی جووووووونمممم
شلام بچه ها
شلام سمیه جووون
و سلام اقا وحید وب بسیار مفیدی و جالبی دارید
و شلام بر همگی دیگه خلاصهههههههههههههههههههههههه

من تازه اومده بودم از دانشگاه بعد دلم هوایه وب و مامان فریبایی کرد بلند شدم اومدمممم دیدم بعله همه هستید و گل سرسبدتون پگی جووون نیست که اومدم دیگه
۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۱۶ پگاهییییییییی
مامای میخوای بده من نامه هاتو رو جواب بدممممممممممممممم
فقط خدا ب داد ه اونایی برسه که من مشاورشون بدمممممممممممم
سلام پگی مامانی خوش اومدی ! صفا آوردی ! تا این موقع دانشگاه بودی؟! کلی درس خوندی و حسابی خسته شدی ، یه خستگی در کن و بیا !
خاله امتحان هوشمون از فصل های 2 3 4 6 هست من الان فصل 2 رو که قبلا 1 دور زده بودم برای دور دوم خوندم فکر کنم خوف یاد گرفتم و مهپریا راضی بودنفصل 3 و 4 و 6 همش الگوریتمه دیگه مطالب که باید حفظ کنیم و کامل بزیم تو عمق مفهوم و معنا نیست مثل فصل 2فصل 3 که الگوریتم های کورکورانه هست و خیلی کمه و هفته پیش 1 دور از رو جزوه خوندمش فصل 4 هم الگوریتم های آگاهانه هست که نصفش هفته قبل خوندم فصل 5 هم که تِئوری بازی ها هست هم اصلا نخوندم اما اساد به تازگی درس داده زود یادم میاد چ به چیه انشاالله
دعا کنید که انشاالله ساعت 9 که میرسم فسا از ساعت 9:30 شروع کنم و تا 11 12 فصل 4 رو کامل بخونم فردا صبح هم قشنگ ساعت 8 شروع کنم و تا 10 11 فصل 5 رو بخونم و بعدش بشینم تا 6 اینا که سالن مطالعه بازه کنار ندا سوال حل کنم عد شبم بیام فصل 3 بخونم و بقیه فصول دوره بزنم
واااایییی خاله به مهپریا بسپارید کمکم کنن تو یادگیری سرعتم بره بالا و تند تند بتونم بخونم که طبق همین برنامه پیش برمهم من هم ندا ووووووی خیلی دعا کنید واسمون
آهان میمونه خوابم که هنوز از صبح تا حالا نخوابیدم اونم الان میرم دوش میگیرم که بیشتر خوابم بیگیره و انشاالله 2 ساعتی که تو راهم از خونه تا خوابگاه قشنگ میخوابم
سلااااام پگی جووون خوفی؟؟چه خفرا؟؟
فریبا جون من پارسال تو خوابگاه دیدم بچه ها اصلا جغرافیاشون خوب نیس از فرصت استفاده کردم الکی بهشون گفتم ما شهرمون تو جزیره هست با کشتی و قایق رفت امد میکنیم همشون باور کرده بودند فک کنید این بچه ها کارشناسی ارشد بودن اما جغرافیاشون ضعیف بود
۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۲۰ پگاهییییییییی
اره مامانیی تا 4 بیست کم دانشگاه بودمم

بعدش تا اومدم خونه یه استراحت 45 دقیقه هم کردم الان اومدممم وب پیش شما دلم واستون تنگ شده بووووودددددددددد


اره خیلی خسته شدممم م
دیگه واقعا نمکشیدمممم استاد چی داره میگه
ههم دوستام سره کلاس بهم میگفتن که پگاه میفهمی استادی داره چی درس میده
میگفتم اره میفهمم ولی نمیتونمم براتون توضیح بدمم چووون از خستگی کم خوابی الان غش میکنممم
دیشب هم دیر اومدم نشد بیام وب و جایزه معنوی کنفرانس دیروز رو امرووز میذاارمم
از طرف فریبا به فرشته ی علم و تحصیل دانش یاس آبی مهسا جان ، بر تو درود میفرستم ازت میخوام که به یاسی کمک کنی تا امتحاناتشو به خوبی پاس کنه . از تو سپاسگزارم که به یاسی کمک میکنی و از خدای مهربون متشکرم که فرشتگانش را در خدمت بندگان خوبش قرار داده تا به اذن ولی معصوم به مؤمنین کمک کنند .
خاله میگما تو شهریور 90 که پر از طلسم شکنه عامووو من کدومش انجام بدم که حتمی بشکنه انشاالله؟؟یکیش شما ببگید که با توکل بر خدا انجامش بدم
مرسی خاله جوووون
تقدیم به شما خاله جووونم که خستگیهاتون کامل از تنتون بیروون بره:
۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۲۲ پگاهییییییییی
شلام یاسی جووون خوفییییییییییییییییییییییییی
دعا هایه مامان فریباایی جووووووووووووووووووون درباره درس و علم اموزی اینا رد خور نداهر مطئن باش

از من نمره بالا تر از 15 رو خواستن من براشون 16 اوردمممممممممم

منی که اول سال افتادنم حتمی بودش
تقدیم به پگاهی که خستگیش بپره:

مرسی خاله جووووون ممنووووون
آره پگی میدونم دعا های خاله در مورد هر چیزی رد خور نداره البته مسلما هر چیزی که خداوند صلاح بدونهحالا میترسم از خوبیای خاله بگم 1ی بیاد وبمون همینطوری نظر بخونه و چشمشون کنه و گرنه خوبیای خاله که کلا کف منو بریده عاااموو
۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۲۵ پگاهییییییییی
مرسیی یاسی جوون تولده دیروزه شما هم میارککککککککککک
برات ارزو میکنم که ب هر چی که میخوای برسی

من که دلم نیومد وب نیام پیشتون 45 دقیقه استراحت کردم دیدم که دلم طاقت نمیاره زود اومدم وب




ر
یاسی جون تو در ایمیلت چی خواسته بودی از من ؟! منم تو رو به پستهای شهریور 90 هدایت کردم که دعای مذبور رو پیدا کنی اما مثل اینکه مامانی همیشه به شما لقمه آماده دادند بدعادت شدیا ! اما ففری همیشه ساختارهای نافرم رو میشکنه عزیز دلوم برو قشنگ بگرد و اون چشمای درشت رو روی پستها بگردون تا اونچه رو که از من خواستی پیداش کنی .
آخ جوووون هم نظر 101 هم نظر 1 تو صفحه 3میشه 10113یک جورایی تو ش 113 در اوردممگر اینجوووری دلمو خوش کنمآخی یا امام زمان ع
من دیگه برم آماده شم میزبان محترم آقا وحید هم هر وقت تشریف آوردن سلامشون برسونید بگید خوردنی واسم کنار بذارن فردا میام نوش جان میکنمفردا حتما میام وب نظراتتون میخونم و انگار با 1 روز تاخیر میام از پذیرایی مهمون لذت میبرم خدا نگه دار فعلا
۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۲۹ پگاهی جواب کنفرانس شماره 98


ببخشید ببخشید
ببخشید جواب کنفرانس و جایزه الی جووون واسه کنفرانس دیروز دیر شد دیروز خیلی دیر موقع اومدیممممممممم نتونستم بیاامم وب


سوال اول:

حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید:

«بهترین و بالاترین کارها سه چیز است

یکی‌ آن‌ که انصاف دهی مردم را از جانب خودت باینکه هر چه برای خودت می‌خواهی و می‌پسندی برای مردم هم بخواهی

دیگر آن که با برادر دینی در مالت مساوات کنی و

سوم آن که همیشه بیاد خدا باشی و هیچ گاه خدا را فراموش نکنی نه این که فقط زبانت مشغول ذکر سبحان الله و الحمد لله باشد بلکه هر گاه امر خدا متوجه تو شود بجا آوری و چیزی را که خدا نهی فرموده ترک نمایی


سوال دوم:

میزان عدل و قاعده کلی خداییدر وصیت حضرت امیر المؤمنین بفرزندش حضرت مجتبی ـ علیه السّلام ـ است که می‌فرماید:

«فرزندم، خودت را میزان بین خود و دیگران قرار ده پس هر چه برای خودت دوست می‌داری برای دیگران هم دوست بدار
و هر چه برای خودت نمی‌خواهی برای دیگران هم مخواه
و بر دیگران ستم مکن چنانچه دوست نداری که بر تو ستم کنند
و بدیگران نیکی کن چنانچه دوست داری که با تو نیکی نمایند
و از رفتار خودت زشت بدان آن چه را از دیگران زشت می‌دانی (مثلاً دروغگویی و عیب جویی دیگران را زشت می‌دانی از خودت هم زشت بدان) و هر چه از خودت می‌پسندی از دیگران هم بپسند»
نه این که چون این کار از تو سرزده پسندیده است اما چون همین کار را دیگران انجام داده‌اند ناپسند باشد


۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۲۹ پگاهی جواب کنفرانس شماره 98
سوال سوم :

جزء ستمکاران بشمار می‌رود


سوال چهارم :

میزا ن اشیائی: ترازو و قپان

و میزان استقامت و انحراف بنا: شاقول و

میزان کیفیت معاشرت با مردم نفس خود انسان است

و میزان شناختن عقائد حق از باطل و صفات فاضل از رذیله و خیر را از شر قرآن

مجید و عترت طاهرین علیهم السلام اند


سوال پنجم :

در میزان حساب معطلی ندارد و از صراط مثل برق می‌‌گذرد

زیرا تشخیص و تطبیق موارد جزیی بامیزان عدل بسیار دقیق و از مو باریکتر است

و پس از تشخیص عمل بر طبق آن دشوار مانند راه رفن بروی شمشیر تیز بلکه

سخت‌تر است و لذا همه در موقف حساب معطل و در عبور از صراط افتان و خیزان،

گریان و لرزانند و از دو طرف مانند شب پره که بر اطراف چراغ می‌افتند در دوزخ

خواهند افتاد
بچه ها من میرم نون بخرم ، برای شام نون نداریم یه خورده هم راه برم پاهام ورم نکنه از بس میشینم رو صندلی پشت مانیتور . دیروز بچه ها آلبالو خشکه خریده بودند من خوردم که خالص نمک بود و نباید میخوردم ، چشمتون روز بد نبینه یه ساعت بعدش پاهام شد متکا الانم یه جوری گز گز میکنه انگاری زنگ خطر متکایی رو داره به صدا در میاره
۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۳۱ پگاهیییییییی جایزه ویزه معنوی






و اما جایزه معنوی الیی جوووون بابت کنفرانس دیروز

یک صلوات +دعای فرج+حدیث کسا +سوره نور +صلوات
هدیه ب امام زمان و حضرت فاطمه زهرا و شهید دستغیب برایه سلامتی و حاجت روایی و حل مشکل الی جووون
۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۳۲ پگاهییییییییی


الیییییییییییییی جووون ببخشید دیر شد
۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۳۳ پگاهییییییییی


اخه مامان فریبایی جوووون خسته نبااشیدددددددددددددددد



منم برم دیگه ب ختم هام برسم و بخونمشون فعلا
۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۳۶ پگاهییییییییی
فریباجان: به رسم مهمانی هدیه 110 صلوات محمدی و 110 ذکر یاعلی ع داریم خدمت صاحبخانه جهت سلامتی و حاجت روایی اقا وحید و همه ی دوستان با صفای معجزه

1- فریبا 110 صلوات و 110 ذکر یا علی ع
2- یاس آبی
3- مینا
4- اعظم گ
5- فرخنده
6- احسان
7-شادی
8- زهرا ق
9-سمیه
10- پگاهی
11-

ختم صلوات تعجیل در فرج و ظهور آقا امام زمان عج
===============================

1- فریباجان 313
2- اعظم گ 313
3- پگاه 14
4-سمیه 14
5- سیما 500
6- سارا دختر دائی 50
7-




ختم 14 هزار صلوات هدیه به حضرت ام البنین مادر باب الحوائج ع
========================================

1- شادی 1000 صلوات
2- فریباجان 313
3- اعظم گ 135
4-سمیه
5-پگاهی 313 صلوات
6-
۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۴۲ پگاهی دعای فرج برا سلامتی امام زمان

ِبسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن


خدایا، ولىّ‏ ات حضرت حجّه بن الحسن


صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی


که درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد


هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ


در این لحظه و در تمام لحظات


وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ


سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر


دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ


و راهنما و دیدبان باش، تا او را به صورتى


طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"


که خوشایند اوست ساکن زمین گردانیده،


و مدّت زمان طولانى در آن بهره‏مند سازى
۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۴۳ پگاهی دعای خذلان
************





دوستا ن گلی که به گفته مامان فریباایی جووون میخواهید عزیز شید بیائید بخونیم با هم
شاید معجزه ای کرد


دعای خذلان

بسم الله الرحمن الرحیم

فَاللهُ خَیرٌ حافظاً و هُوَ اَرحَمُ الرّاحِمین


اَللهُمَّ اخذُل مَن خَذَلَ المؤمنینَ بِحَقِّ موسی و عیسی « عَلَیهِمَا السَّلام »


اَللهُمَّ اخذُل مَن خَذَلَ المؤمنینَ بِحَقِّ اسماعیل و یحیی « عَلَیهِمَا السَّلام »


اَللهُمَّ اخذُل مَن خَذَلَ المؤمنینَ بِحَقِّ شیث و اِدریس « عَلَیهِمَا السَّلام »


اَللهُمَّ اخذُل مَن خَذَلَ المؤمنینَ بِحَقِّ اَباالقاسم محمدِ ابنِ عَبدِالله


رسولِ رَبِّ العالمین « صلی الله علیه و آله »


اَللهُمَّ اخذُل مَن خَذَلَ المؤمنینَ بِحَقِّ اَباالحَسَنَینِ مَولا اَمیرَالمؤمنینَ


علیِ ابنِ اَبی طالب وَصیِّ رَسولِ رَبِّ العالَمینَ « عَلَیهِ السَّلام »


اَللهُمَّ اخذُل مَن خَذَلَ المؤمنینَ بِحَقِّ اُمِّ اَبیها فاطمةَ الزَّهراءِ


سَیِّدَةِ النِّساءِ العالَمینَ « عَلَیها سلام »


اَللهُمَّ اخذُل مَن خَذَلَ المؤمنینَ بِحَقِّ اَبا محمد


حسن ابن علیِّ المجتبی « عَلَیهِ السَّلام »


اَللهُمَّ اخذُل مَن خَذَلَ المؤمنینَ بِحَقِّ اَبا عبدالله


حسین ابنِ علیِّ الشَّهیدِ المظلوم بِکربَلا « عَلَیهِ السَّلام »

۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۴۳ پگاهی ادامه دعای خذلان
-

اَللهُمَّ اخذُل مَن خَذَلَ المؤمنینَ بِحَقِّ اباالحسن


علی ابنِ الحُسینِ زَینُ العابدینَ « عَلَیهِ السَّلام »


اَللهُمَّ اخذُل مَن خَذَلَ المؤمنینَ بِحَقِّ اَباجعفرٍ


محمدِ ابنِ علیٍّ باقِرُ العُلومِ النَّبیینَ « عَلَیهِ السَّلام »


اَللهُمَّ اخذُل مَن خَذَلَ المؤمنینَ بِحَقِّ اَباعَبدِالله


جَعفَرِ ابنِ محمدٍ الصّادِقِ البارِّ الاَمین « عَلَیهِ السَّلام »


اَللهُمَّ اخذُل مَن خَذَلَ المؤمنینَ بِحَقِّ اَباالحسنِ


موسی ابنِ جعفرٍ الکاظمِ الکَظیم « عَلَیه السَّلام »


اَللهُمَّ اخذُل مَن خَذَلَ المؤمنینَ بِحَقِّ اباالحسنِ


علیِّ ابنِ موسی الرِّضا ثامِنُ الحُجَج « عَلَیهِ السَّلام »


اَللهُمَّ اخذُل مَن خَذَلَ المؤمنینَ بِحَقِّ اباجعفرٍ


محمدِ ابنِ علیِّ الاِمامُ التَّقی جوادُ الائمة « عَلَیهِ السَّلام »


اَللهُمَّ اخذُل مَن خَذَلَ المؤمنینَ بِحَقِّ اباالحسنِ


علیِّ ابنِ محمدٍ الامامُ النَّقیُّ الهادی « عَلَیهِ السَّلام »

۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۴۳ پگاهی ادامه دعای خذلان


اَللهُمَّ اخذُل مَن خَذَلَ المؤمنینَ بِحَقِّ ابامحمدِ


حسنِ ابنِ علیِّ الامامُ العَسکری « عَلَیهِ السَّلام »


اَللهُمَّ اخذُل مَن خَذَلَ المؤمنینَ بِحَقِّ اباصالحِ المَهدی


اَلحُجَّةِ ابنِ الحسنِ العَسکری « عَلَیهِ السَّلام »


صاحِبُ الزَّمان « عَجَّلَ الله تعالی فَرَجَهُ الشَّریف »


اَللهُمَّ اخذُل مَن خَذَلَ المؤمنینَ بِحَقِّ القُرآنِ المُبین

اَللهُمَّ اخذُلِ الکُفّارَ و الفُسّاقَ و الفُجّارَ و الحُسّادَ و السُّحارَ


و المُنافقینَ و الفاجرینَ و المُشرکینَ و المُلحِدینَ و المُحاربینَ


و المُرتَدّینَ و المارِقینَ و القاسِطینَ و النّاکِثینَ و المُفسدینَ فی الاَرض


و الشَّیاطینَ و الشَّیطانَ اللَّعینَ الرَّجیمَ


و بِحَقِّ اَسمائِکَ الحُسنی و بِالاِسمِ المَکنونِ المَخزونِ


یا نورُ یا قُدّوسُ بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمینَ


و صَلَّی اللهُ عَلی خَیرِ خَلقِهِ مَحمدٍ و آلِهِ الطّاهِرین


از همگیی قبول باشه

***********************************************

فریباجان: به رسم مهمانی هدیه 110 صلوات محمدی و 110 ذکر یاعلی ع داریم خدمت صاحبخانه جهت سلامتی و حاجت روایی اقا وحید و همه ی دوستان با صفای معجزه

1- فریبا 110 صلوات و 110 ذکر یا علی ع
2- یاس آبی
3- مینا
4- اعظم گ
5- فرخنده
6- احسان
7-شادی
8- زهرا ق
9-سمیه
10- پگاهی
11-

ختم صلوات تعجیل در فرج و ظهور آقا امام زمان عج
===============================

1- فریباجان 313
2- اعظم گ 313
3- پگاه 14
4-سمیه 14
5- سیما 500
6- سارا دختر دائی 50
7-رزا 110 صلوات
8-



ختم 14 هزار صلوات هدیه به حضرت ام البنین مادر باب الحوائج ع
========================================

1- شادی 1000 صلوات
2- فریباجان 313
3- اعظم گ 135
4-سمیه
5-پگاهی 313 صلوات
6-رزا جان 313 صلوات
7-سیما جان 1000 صلوات
8-
فریباجان: به رسم مهمانی هدیه 110 صلوات محمدی و 110 ذکر یاعلی ع داریم خدمت صاحبخانه جهت سلامتی و حاجت روایی اقا وحید و همه ی دوستان با صفای معجزه

1- فریبا 110 صلوات و 110 ذکر یا علی ع
2- یاس آبی
3- مینا
4- اعظم گ
5- فرخنده
6- احسان
7-شادی
8- زهرا ق
9-سمیه
10- پگاهی
11-

ختم صلوات تعجیل در فرج و ظهور آقا امام زمان عج
===============================

1- فریباجان 313
2- اعظم گ 313
3- پگاه 14
4-سمیه 14
5- سیما 500
6- سارا دختر دائی 50
7-رزا 110 صلوات
8-



ختم 14 هزار صلوات هدیه به حضرت ام البنین مادر باب الحوائج ع
========================================

1- شادی 1000 صلوات
2- فریباجان 313
3- اعظم گ 135
4-سمیه م 400
5-پگاهی 313 صلوات
6-رزا جان 313 صلوات
7-سیما جان 1000 صلوات
سلللللللللللللللللام
سلام عسل جونننننننننن
تفسیر آیات 121 تا 130 سوره آل عمران

((امـا اگـر در بـرابـر کـیـنـه تـوزیهاى آنها استقامت کنید، و پرهیزکار وخویشتن دارباشید، آنان نـمـى تـوانـنـد بـه وسیله نقشه هاى خائنانه خود به شما لطمه اى وارد کنند،زیرا خداوند به آنچه مى کنید کاملا احاطه دارد)) (وان تصبروا وتتقوا لا یضرکم کیدهم شیئا ان اللّه بما یعملون محیط).

(آیـه 121)ـ از ایـن بـه بعد آیاتى شروع مى شود که در باره یک حادثه مهم وپردامنه اسلامى یعنى جنگ ((احد)) نازل شده.

در آغـاز اشـاره بـه بـیـرون آمـدن پـیـامبر از مدینه براى انتخاب لشکرگاه در دامنه احدکرده و مـى گـویـد: ((به خاطر بیاور اى پیامبر ! آن روز را که صبحگاهان از مدینه از میان بستگان و اهل خـود بـیـرون آمـدى تا براى مؤمنان پایگاههایى براى نبرد با دشمن آماده سازى و خداوند شنوا و داناست)) (واذ غدوت من اهلک تبوئ المؤمنین مقاعد للقتال واللّه سمیع علیم).

سـپس به گوشه دیگرى از این ماجرا اشاره کرده مى فرماید: ((در آن هنگام دوطایفه از مسلمانان (کـه طـبـق نـقل تواریخ ((بنوسلمه)) از قبیله اوس و ((بنوحارثه)) ازقبیله خزرج بودند) تصمیم گـرفتند که سستى به خرج دهند و از وسط راه به مدینه بازگردند)) (اذ همت طئفتان منکم ان تفشلا).

عـلت این تصمیم شاید این بود که آنها از طرفداران نظریه ((جنگ در شهر))بودند و پیامبر با نظر آنها مخالفت کرده بود، اما چنانکه از ذیل آیه استفاده مى شودآن دو طایفه به زودى از تصمیم خود بازگشتند، و به همکارى با مسلمان ادامه دادند، لذا قرآن مى گوید: ((خداوند یاور و پشتیبان این دو طـایـفه بود و افراد با ایمان باید بر خدا تکیه کنند)) (واللّه ولیهما وعلى اللّه فلیتوکل المؤمنون) ((29)).

(آیه 123)ـ از اینجا به بعد آیاتى است که براى تقویت روحیه ،شکست خورده مسلمانان در یک حالت بـحـرانى نازل گردید، نخست در آن اشاره به پیروزى چشمگیر مسلمانان در میدان بدر شده تا با یادآورى آن خاطره ، به آینده خویش دلگرم شوند و لذا مى فرماید: ((خداوند شما را در بدر پیروزى داد در حـالـى کـه نـسـبـت بـه دشـمـن ضـعـیـف ، و از نظر عده و تجهیزات قابل مقایسه با آنها نبودید))(ولقد نصرکم اللّه ببدر وانتم اذلة).

عدد شما 313 نفر با تجهیزات کم ، و مشرکان بیش از هزار نفر و با تجهیزات فراوان بودند.
((حـال کـه چـنـیـن اسـت ، از خدا بپرهیزید، و از تکرار مخالفت فرمان پیشواى خود، یعنى پیامبر اجتناب کنید تا شکر نعمتهاى گوناگون او را بجاى آورده باشید))(فاتقوا اللّه لعلکم تشکرون).

(آیـه 124)ـ سـپـس خـاطره یارى مسلمانان را در میدان بدر به وسیله فرشتگان یادآورى کرده و مى گوید: ((در آن هنگام که تو، به مؤمنان مى گفتى : آیاکافى نیست پروردگارتان شما را به سه هـزار نـفـر از فـرشتگان که (از آسمان) فرود آیندیارى کند)) !(اذ تقول للمؤمنین الن یکفیکم ان یمدکم ربکم بثلثة آلاف من الملائکة منزلین).

(آیه 125)ـ ((آرى ! امروز هم اگر استقامت به خرج دهید و به استقبال سپاه قریش بشتابید، و تقوا را پـیـشـه کنید، و مانند روز گذشته ، با فرمان پیامبر مخالفت ننمایید، اگر در این حال مشرکان بـه سـرعـت بـه سـوى شـما برگردند، خداوند به وسیله پنج هزار نفر از فرشتگان که همگى داراى نشانه هاى مخصوصى هستند شما را یارى خواهد کرد)) (بلى ان تصبروا وتتقوا ویاتوکم من فورهم هذا یمددکم ربکم بخمسة آلاف من الملائکة مسومین).

(آیـه 126)ـ ((امـا توجه داشته باشید که آمدن فرشتگان به یارى شم، تنهابراى تشویق و بشارت و اطـمینان خاطر و تقویت روحیه شماست ، وگرنه پیروزى تنها از ناحیه خداوندى است که بر همه چیز قادر و در همه کار حکیم است)) هم راه پیروزى را مى داند و هم قدرت بر اجراى آن دارد (وما جعله اللّه الا بشرى لکم ولتطمئن قلوبکم به وما النصر الا من عنداللّه العزیز الحکیم).

(آیه 127)ـ در این آیه خداوند مى فرماید: ((این که به شما وعده داده شده است که فرشتگان را در بـرخـورد جدید با دشمن به یارى شما بفرستد، براى این است که قسمتى از پیکر لشکر مشرکان را قطع کند، و آنها را با ذلت و رسوایى بازگرداند)) (لیقطع طرفا من الذین کفروا او یکبتهم فینقلبوا خئبین).

آیه 128ـ شان نزول : پس از آن که دندان و پیشانى پیامبر(ص) در جنگ ((احد)) شکست و آن همه ضـربـات سخت بر پیکر مسلمین وارد شد، پیامبر از آینده مشرکان نگران گردید و پیش خود فکر مـى کـرد چـگونه این جمعیت قابل هدایت خواهند بود و فرمود: ((چگونه چنین جمعیتى رستگار خـواهـنـد شـد کـه با پیامبر خودچنین رفتار مى کنند در حالى که وى آنها را به سوى خدا دعوت مى کند)).
آیه نازل شد و به پیامبر دلدارى داد که تو مسؤول هدایت آنها نیستى بلکه تنها موظف به تبلیغ آنها مى باشى.

تـفسیر: در تفسیر این آیه سخن بسیار رفته است ولى این موضوع مسلم است که پس از جنگ احد نازل شده و مربوط به حوادث آن است.

بـه هـر حال آیه مى گوید: ((در باره سرنوشت (کافران یا مؤمنان فرارى ازجنگ)کارى از دست تو سـاخـتـه نـیست مگر این که خدا بخواهد آنها را ببخشد یابه خاطر ستمى که کرده اند مجازاتشان کند)) (لیس لک من الا مر شى او یتوب علیهم او یعذبهم فانهم ظالمون).

(آیـه 129)ـ این آیه در حقیقت تاکیدى است براى آیه قبل ، مى گوید: ((وآنچه در آسمانها و زمین اسـت از آن خـداسـت ، هرکس را بخواهد (و شایسته بداند)مى بخشد و هر کس را بخواهد مجازات مى کند)) (وللّه ما فى السموات ومافى الا رض یغفر لمن یشا ویعذب من یشا).

سـپس مى افزاید: در عین حال که مجازات او شدیداست ((او آمرزنده ومهربان است)) و رحمت او بر غضب او پیشى مى گیرد (واللّه غفور رحیم).

(آیه 130). تحریم رباخوارى !.
ایـن آیه و هشت آیه بعد از آن محتوى یک سلسله برنامه هاى اقتصادى ،اجتماعى و تربیتى است در این آیه روى سخن را به مؤمنان کرده ، مى فرماید: ((اى کسانى که ایمان آورده اید ! ربا (و سود پول) را چند برابر نخورید)) (ی ایها الذین آمنوا لا تاکلوا الربوا اضعافا مضاعفة).

عـرب در زمان جاهلیت آلودگى شدیدى به رباخوارى داشت ، به همین دلیل قرآن براى ریشه کن ساختن رباخوارى حکم تحریم را تدریجا و در چهار مرحله بیان کرده است :.

1ـ در آیه 39 سوره روم در باره ((ربا)) به یک پنداخلاقى قناعت شده.

2ـ در آیه 161 سوره نسا ((ربا)) به عنوان یک عادت زشت یهود موردسرزنش قرار گرفته است.

3ـ در آیـات 275 تـا 279 سوره بقره ، نیز هرگونه رباخوارى را ممنوع و درحکم جنگ با خدا ذکر نموده است.

4ـ و بـالاخره در آیه موردبحث ، حکم تحریم ربا صریحا ذکر شده ، اما تنها به یک نوع از انواع ربا که نوع شدید و فاحش آن است اشاره شده است.

مـنظور از ((رباى فاحش)) این است که سرمایه به شکل تصاعدى در مسیر رباسیر کند یعنى سود در مرحله نخستین با اصل سرمایه ضمیمه شود و مجموعا موردربا قرار گیرند.

در پـایـان آیـه مـى فرماید: ((اگر مى خواهید رستگار شوید باید تقوى را پیشه کنید و از این گناه بپرهیزید)) (واتقواللّه لعلکم تفلحون).
سلام سمیه جوووووون
فریباجان: به رسم مهمانی هدیه 110 صلوات محمدی و 110 ذکر یاعلی ع داریم خدمت صاحبخانه جهت سلامتی و حاجت روایی اقا وحید و همه ی دوستان با صفای معجزه

1- فریبا 110 صلوات و 110 ذکر یا علی ع
2- یاس آبی
3- مینا
4- اعظم گ
5- فرخنده
6- احسان
7-شادی
8- زهرا ق
9-سمیه
10- پگاهی
11-عسل
12-

ختم صلوات تعجیل در فرج و ظهور آقا امام زمان عج
===============================

1- فریباجان 313
2- اعظم گ 313
3- پگاه 14
4-سمیه 14
5- سیما 500
6- سارا دختر دائی 50
7-رزا 110 صلوات
8-عسل 313
9-



ختم 14 هزار صلوات هدیه به حضرت ام البنین مادر باب الحوائج ع
========================================

1- شادی 1000 صلوات
2- فریباجان 313
3- اعظم گ 135
4-سمیه م 400
5-پگاهی 313 صلوات
6-رزا جان 313 صلوات
7-سیما جان 1000 صلوات
8- عسل 500 صلوات
فریباجان: به رسم مهمانی هدیه 110 صلوات محمدی و 110 ذکر یاعلی ع داریم خدمت صاحبخانه جهت سلامتی و حاجت روایی اقا وحید و همه ی دوستان با صفای معجزه

1- فریبا 110 صلوات و 110 ذکر یا علی ع
2- یاس آبی
3- مینا
4- اعظم گ
5- فرخنده
6- احسان
7-شادی
8- زهرا ق
9-سمیه
10- پگاهی
11-عسل
12-elham a

ختم صلوات تعجیل در فرج و ظهور آقا امام زمان عج
===============================

1- فریباجان 313
2- اعظم گ 313
3- پگاه 14
4-سمیه 14
5- سیما 500
6- سارا دختر دائی 50
7-رزا 110 صلوات
8-عسل 313
9-elham a 313



ختم 14 هزار صلوات هدیه به حضرت ام البنین مادر باب الحوائج ع
========================================

1- شادی 1000 صلوات
2- فریباجان 313
3- اعظم گ 135
4-سمیه م 400
5-پگاهی 313 صلوات
6-رزا جان 313 صلوات
7-سیما جان 1000 صلوات
8- عسل 500 صلوات
9- elham a 1400


مردی، دیر وقت، خسته و عصبانی، از سر کار به خانه بازگشت. دم در پسر پنج ساله اش را دید که در انتظار او بود.
بابا! یک سوال از شما بپرسم؟
بله حتما. چه سوالی؟
بابا، شما برای هر ساعت کار، چقدر پول می گیرید؟
مرد با عصبانیت پاسخ داد:” این به تو ارتباطی ندارد. چرا چنین سوالی می کنی؟”
فقط می خواهم بدانم. بگویید برای هر ساعت کار، چقدر پول می گیرید؟
اگر باید بدانی خوب می گویم، ۲۰ دلار.
پسر کوچک در حالی که سرش پایین بود، آه کشید. سپس به مرد نگاه کرد و گفت:” می شود لطفا ۱۰ دلار به من قرض بدهید؟”

مرد بیشتر عصبانی شد و گفت:” اگر دلیلت برای پرسیدن این سوال، فقط این بود که پولی برای خریدن یک اسباب بازی مزخرف از من بگیری، سریع به اتاقت برو، فکر کن و ببین که چرا اینقدر خود خواه هستی. من هر روز، سخت کار می کنم و برای چنین رفتارهای کودکانه ای وقت ندارم.”
پسر کوچک، آرام به اتاقش رفت و در را بست.
مرد نشست و باز هم عصبانی تر شد:” چطور به خودش اجازه می دهد برای گرفتن پول از من چنین سوالی بپرسد؟” بعد از حدود یک ساعت مرد آرام تر شد و فکر کرد که شاید با پسر کوچکش خیلی تند و خشن رفتار کرده است. شاید واقعا چیزی بوده که او برای خریدش به ۱۰ دلار نیاز داشته است. به خصوص اینکه خیلی کم پیش می آمد پسرک از پدرش در خواست پول کند.
مرد به سمت اتاق پسر رفت و در را باز کرد.
خواب هستی پسرم؟
نه پدر، بیدارم.
فکر کردم شاید با تو خشن رفتار کرده ام. امروز کارم سخت و طولانی بود و همه ناراحتی هایم را سر تو خالی کردم. بیا، این ۱۰ دلاری که خواسته بودی.
پسر کوچولو نشست، خندید و فریاد زد:” متشکرم بابا” بعد دستش را زیر بالشش برد و چند اسکناس مچاله شده در آورد.
مرد وقتی دید پسر کوچولو خودش هم پول داشته است، دوباره عصبانی شد و غرولند کنان گفت:” با اینکه خودت پول داشتی، چرا باز هم پول خواستی؟”
پسر کوچولو پاسخ داد:” برای اینکه پولم کافی نبود، ولی الان هست. حالا من ۲۰ دلار دارم. می توانم یک ساعت از کار شما را بخرم تا فردا زودتر به خانه بیایید؟ دوست دارم با شما شام بخورم!”
فریباجان: به رسم مهمانی هدیه 110 صلوات محمدی و 110 ذکر یاعلی ع داریم خدمت صاحبخانه جهت سلامتی و حاجت روایی اقا وحید و همه ی دوستان با صفای معجزه

1- فریبا 110 صلوات و 110 ذکر یا علی ع
2- یاس آبی
3- مینا
4- اعظم گ
5- فرخنده
6- احسان
7-شادی
8- زهرا ق
9-سمیه
10- پگاهی
11-عسل
12-elham a

ختم صلوات تعجیل در فرج و ظهور آقا امام زمان عج
===============================

1- فریباجان 313
2- اعظم گ 313
3- پگاه 14
4-سمیه 14
5- سیما 500
6- سارا دختر دائی 50
7-رزا 110 صلوات
8-عسل 313
9-elham a 313



ختم 14 هزار صلوات هدیه به حضرت ام البنین مادر باب الحوائج ع
========================================

1- شادی 1000 صلوات
2- فریباجان 313
3- اعظم گ 135
4-سمیه م 400
5-پگاهی 313 صلوات
6-رزا جان 313 صلوات
7-سیما جان 1000 صلوات
8- عسل 500 صلوات
9- elham a 1400
10- سارا دختر دائی پگی 100 صلوات
11-
شلام عسل جووووون



مامان فریبایی جووون چون دیدم که امروز دیر شده بود واس کنفرانس دیگه کنفرانس کتاب گناهان کبیره از شهید دستغیب نذاشتمااااااااا

شنبه ها چون دیر میام از دانشگاه دیگه نمیشه کنفرانس گذاشت
وگرنه فرداا میاازمم حتماااااااااااااااااااااااااااااا
سلام الهام جون کجایی بالام جان ؟ از اتریش و جناب رئیس جمهور هاینس فیشر چه خبر ؟ برای بار دوم رای آورده و رئیس جمهور شده کارش خوب هست ؟
Ist jetzt ein guter Vater
؟
۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۳۰ پگاهییییییییی
****************************************



سوره ناس
بسم الله الرحمن الرحیم
1- قل اعوذ برب الناس
2-ملک الناس
3- اله الناس
4- من شر الوسواس الخناس
5- الذی یوسوس فی صدور الناس
6- من الجنه والناس

به نام خداوند بخشنده و مهربان
1- بگو پناه می برم به پروردگار مردم
2- مالک مردم
3- معبود و خدای مردم
4- از شر وسوسه گر پنهانکار
5- که در درون سینه انسانها وسوسه می کند
6- خواه از جن یا انس





********************************************************
۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۳۱ پگاهییییییییی
********************************************************


سوره فلق
بسم الله الرحمن الرحیم
1- قل اعوذ برب الفلق
2- من شر ما خلق
3- و من شر غاسق اذا وقب
4- و من شر النفاسات فی العقد
5- و من شر حاسد اذا حسد

1- بگو پناه می برم به پروردگار سپیده دم
2- از شر تمام آنچه آفریده
3- از شر هر موجود شرور وقتی شبانه وارد می شود
4- و از شر زنان دمنده در گره ها
5- و از شر هر حسود هنگامی که حسودی می کند




*************************************************
۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۳۱ پگاهییییییییی
****


به بارگاه کبریا خدا خود ایستاده است



************به بارگاه کبریا خدا خود ایستاده است



****************چرا سکوت کرده ای مؤذٌنا اذان بگو


********الله اکبر الله اکبر********



****
۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۳۳ پگاهییییییییی
مامان فریباایی جووووووووووووونمممممممممممممممممممممم
اومدیی پیاده روی خووف بودیییی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من خیلی نگران شدم که چشماتون خسته شده



ننه جوون میگفتی که من برم نون بگیرم بالام حان واستون

البته فردا صبح میرسیدم با نون دیگه واس صبحونتون میشد
۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۳۴ پگاهییییییییی
صبحونه نون تازه از شیراز سنگک تازه با اش از شیراز میگرفتم می اوردمممممممممممم واستون

وایییییییییییییییییییییییییییییییییدلمون اب افتادد عااامووووووووووووووووووووووووو
مامان فریباای جووون خستگیتون رفع شد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اخه کاشکی تهرون بودم می اومدم همراتون پیاده رویییییییییییییییی


ر


خف دیگه ب ساعت ملکوتی نزدیک میشیممممممممممممم

راستی خاله سوغات مکه داده نمیمودنم چیه هر چی بود نصف نصف
هنوز بازش نکردم
شوشو خواهرم خونمون مامانم سوغاتمو بهم نمیده الان
هر چی خاله داده بوووووووووووود نصف نصف شما مامان فریبایی ایی جووووووووون
باشه پگی جون هر زمان تونستی

داریم به ساعت ملکوتی اذان مغرب نزدیک میشیم مهیای نماز اول وقت هستیم .
اقا وحید هم کارشون احتمالا خیلی زیاد بوده که نتونستند بیان ، مسئولیت زیاد این دردسرا رو هم داره !
بعد از اذان ما و برو بچ میریم وب شادی جون که ختم 14 هزار صلوات رو به اتمام برسونیم
شادی جون من هم 110 صلوات برای حاج وحید و دوستان رو خوندم هم 313 صلواتی که تو ختم صلوات شما شرکت کردم ، حالا یه ختم دوباره برمیدارم تا به امید خدا ختم صلوات تکمیل بشه اگر احیانا پر نشد این ختم رو می بریم وبلاگ دوستان تا به پایان برسونیمش . التماس دعا از همه ی عزیزان


عجلوا بالصلوة قبل الفوت

عجلوا بالتوبة قبل الموت

۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۳۷ پگاهیییییییییی
****


به بارگاه کبریا خدا خود ایستاده است



************به بارگاه کبریا خدا خود ایستاده است



****************چرا سکوت کرده ای مؤذٌنا اذان بگو


********الله اکبر الله اکبر********



****
۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۳۷ پگاهییییییییی زنگ نماز اول وقت


اینمم زنگ نماز اول وقت برایه مامان فریباایی جووونم و همه دوستان گلکمم


با اجازه فریباایی جوووووون

زنگ نماز اول وقت
دینگگگگگگگگگگگگگ

ب ه قول فریبااییی جووون


عجلوا بالصلوة قبل الفوت


الله اکبر الله اکبر


حی علی الصلوة


حی علی الفلاح


حی علی خیر العمل



اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم [لبخند

--------------------------------------------------------------------------------------
فریباایی جووون می فرمایند که :::
عجلوا بالصلوة بشتابید بسوی نماز
امام صادق علیه السلام :
لاینال شفاعتنا من استخف بالصلاة
هرگز نمیرسد شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد



ایة الله بهجت گفتند :بشتابید بسوی نماز اول وقت و نمازتون رو با نماز اقا امام زمان همراه کنید تا اگر تمرکز نداشتید بخاطر اقا خدا ندید میگیره . با نماز اول وقت به مقامات عالیه میرسید


به هر قدمی که برای نماز اول وقت برمیدارید درود فرشتگان خدا بر شما فرستاده میشود

اگه میخواهید نمازتون با نماز امام زمان همراه بشه تنبلی نکنید بریدنماز بعد بیایید نت
***************


هر کی دوست داره شب اول قبر و در برزخ و قیامت از شفاعت امامان بهره مند بشه به نمازهاش اهمیت بده که سر وقت بخونه

****************

منم پگاهی می فرمایم که : ادممم هر گناهی که میخواد بکنه بکنه ولی نمازشو بخونه
شاید همین نمازه باعث شه که خدا ببخشتش و بره تویه بهشت
احسان و نیکوکاری در کلام علی علیه‏السلام

ـ الاِحْسانُ رَأسُ الْفَضْلِ: احسان اساس فضیلت و خوبی‏هاست
ـ الاِحْسانُ ذُخرٌ وَ الکریمُ مَنْ حازَهُ نیکی کردن سرمایه انسان است و بزرگوار کسی است که آن را به دست آورد.
ـ البَشاشةُ احسانٌ گشاده‏رویی احسان است.
ـ البِرُّ ما سَکَنَتْ اِلَیْهِ نَفْسُکَ وَ اَطْمَأَنَ اِلَیْهِ قَلْبُکَ نیکوکاری آن است که نفست با انجام آن آرام گیرد و قلبت بدان اطمینان یابد.
ـ رِأسُ الدِّینِ اِکْتِسابُ الحَسَناتِ اساس دین به دست آوردن نیکی‏هاست.
ـ قَدْرُ کُلُّ اِمْرِیٍ ما یُحْسِنُهُ منزلت هر شخصی به اندازه کارهای خیری است که انجام می‏دهد.
ـ اَفْضَلُ الاِیمانِ الاِحْسانُ برترین ایمان نیکی کردن است.
ـ زِیْنَةُ الاِسْلامِ اِعْمالُ الاِحْسانِ احسان کردن زینت اسلام است.
ـ سَبَبُ المُحَبَّةِ الاِحْسانُ احسان سبب ایجاد محبت و دوستی است.
ـ جِماعُ الْخَیْرِ فی اَعمالِ البِرِّ تمام خوبی‏ها در انجام دادن کارهای نیک است.
ـ لِکُلِّ حَسَنَةٍ ثَوابٌ برای هر کار نیکی پاداش هست.
ـ الاِنسانُ عَبْدُالاِحْسانِ انسان بنده احسان و نیکی است.
ـ مِنْ شَرَفِ الْهِمَّةِ بَذْلُ الاِحْسانِ بذل احسان نشانه بلندی همّت است.
ـ بِالاِحْسانِ تُمْلِکُ الْقُلُوبُ قلب‏ها با احسان تسخیر می‏شوند.
ـ بِالاِحْسانِ وَ تَغَمُّدِ الذُّنُوبِ بِالْغُفْرانِ یَعْظُمُ الْمَجْدُ. با احسان و بخشودن گناهان مجد و عظمت انسان بیشتر می‏شود.
ـ مَعَ البِرِّ تَدُرُّ الرَّحْمَةُ. با احسان و نیکی رحمت فراوان می‏شود.
ـ مَنْ بَذَلَ بِرَّهُ اِنْتَشَرَ ذِکْرُهُ. هر که بسیار احسان کند در بین مردم مشهور می‏شود.
ـ الاِساءَةُ یَمَحاها الاِحْسانُ. بدی را احسان و نیکی محو و نابود می‏سازد.
ـ بِرُّوا آباءَکُمْ یَبَرَّکُمْ اَبْناءَکُمْ. به پدران خود نیکی کنید تا فرزندانتان به شما نیکی کنند.
ـ الاِحْسانُ یَقْطَعُ اللِسانَ. احسان و نیکی زبان بدگویان را کوتاه می‏کند.
ـ المُحْسِنُ مَنْ صَدَّقَ اَقْوالَهُ اَفْعالَهُ. نیکوکار کسی است که رفتارش گفتار او را تصدیق می‏کند.
ـ اِتِبّاعُ الاَحْسانِ بالاِحْسانِ مِنْ کمالِ الجُودِ. پی در پی احسان کردن نشانه کمال بخشندگی است.
۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۶:۱۲ پگاهییییییییی
پیش ب سوی وب شادی جووووووون

اقا وحید وب خوفی دارید

فعلا وقتی که تشریف اورید ب وب شادی جون هم بیایددد
سلام فریبا جون
دعا کنید امام رضا بطلبه خیلی دلم مسافرت زیارتی می خواد البته با اون
ببخشید آقا وحید
اشتباهی خصوصی فرستادم
اگه امکان داره کامنت قبلی رو با همون متن خودتون به صورت عمومی با اسم من قرار بدید
ببخشید
سلام فریبا خانم
ضمن آرزوی قبولی طاعات
بنده در خدمت شما و همه دوستان هستم
منتظرم که تشریف بیارید
چشم. بنده هم در این ختم صلوات و ذکر زیبای یا علی ع شرکت می کنم
انشالله که به زودی همسر ایده آلشون نصیبشون بشه
خدمت آقا وحید هم سلام عرض می کنم
با سلام خدمت همه دوستان (به خصوص میزبان)
خوشحالم که بنده هم به این میهمانی دعوت شدم
در خدمت شما دوستان هستم
در این لحظات ملکوتی از همه التماس دعا دارم
سلام
دوست عزیز سر بزن
آپم...
دیر نیایی دلم میگیره....
آقا وحید من خیلی وقته اسم ویلاگم شده بی نظیر(unique1990.blogfa.com)
دیگه تنها نیستم تنها یکی دیگست.
..ღ♥ღ
..ღ♥ღ
..ღღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ
...ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღღ
.......................ღ♥ღ
...........ღ♥ღ...ღ♥ღ
...........ღ♥ღ
...........ღ♥ღ.........ღ♥ღ.....ღ♥ღ
...........ღ..ღ♥ღ.......ღ♥ღ.....ღ♥ღ
...........ღ......ღ♥ღ.....ღ♥ღ.....ღ♥ღ
...........ღ♥ღ♥ღღ♥ღღ♥ღ♥ღ♥ ......ღ♥ღ
...........ღ♥ღღ♥ღ♥ღ♥ღღ♥ღღ♥........ღ♥ღ
....................................................ღ♥ღ
..........................@@..@@.............ღ♥ღ
..........................@@..@@.............ღ♥ღ
..............................@@................ღ♥ღ
..............................@@...............ღ♥ღ
سلام
ایام بر شما مبارک

مطلب زیبا و جذابی بود
استفاده کردیم

ان شاء الله در سایه لطف خداوند و حضرت مهدی علیه السلام خوشبخت باشند
و نیز تمام جوانان اسلام

اللهم صل علی محمدو آل محمدو عجل فرجهم
التماس دعا
سلام مطلب قابل تاملی بود...

ممنون
سلام
یه سوال داشتم ...
اگه جوابشو میدونید ... منتظرم
یاعلی
سلام

اگر دیر به دیر میام به بزرگیتون ببخشید..

سلام
دوست عزیز سری بزن
آپم
منتظرم
زود بیا....
سلام اطفا جواب سوال رو بیاید ببینید
یاعلی
شاهین نجفی کیست؟
چرا مریم رجوی سرکرده گروهک منافقین
از او حمایت میکند؟ چرا بی بی سی فارسی برای سایت

پخش کننده ی آلبوم او جایزه در نظر میگیرد؟و چراهای دیگر
حتما سر بزنید
بوی بهشت می دهد دست دعای مادرم

سجده پس از خدا برم بر کف پای مادرم

اتش پاک عشق را دامن شوق می زند

در دل خام-سوز من حمد و نثای مادرم





سلام....خداقوت...خیلی مطلبتون خوب بود....انشالله دوستی هامون مثل آینه باشه...
"فاطمه یعنی شرف،یعنی حجاب...... فاطمه فخر زنان، روز حساب
فاطمه یعنی رضای کردگار....... شاهکار خلقت پروردگار
ولادت حضرت فاطمه(س) مبارک باد"
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
"اضطراب داشت که چه جوری با مادر خداحافظی کنه...

با خودش می گفت: «یعنی الان چی می خواد بگه؟ ، من که طاقت ندارم بشنوم....»"
به روزم
یاعلی
دلم که تنگ میشه نطق میکنه
دلم که نطق میکنه دستم مینویسه
دستم که نوشت.....
شما را دعوت میکنم برای خواندن
منتظرتون می مانم
قبل از همه این حرفا
سلام
شاید...........

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">