علمداران دوکوهه
سلام بر دوکوهه ...
سلام بر کرخه و کارون و اروند.
سلام بر شلمچه و مجنون و طلائیه.
سلام بر شاخ شمیران و دزلی و ماووت.
سلام بر ...
سلام بر متوسلیان و همت و چراغی و کریمی.
سلام بر شهبازی و وزوایی و قهرمانی و اسکندری.
سلام بر ورامینی و خسروی و زجاجی و پازوکی.
سلام بر دستواره و نوری و رمضانی و صالحی.
سلام بر مهتدی و سلیمانی و ...
سلام بر همه ی آنهایی که عشق خمینی در دلشان و شور کربلا در سرشان بود.
و سلام بر همه علمداران و بسیجیان عاشق دوکوهه.
امشب با دوتا از رفقا رفتم یادواره علمداران دوکوهه که به یاد دسته گلهایی که اول صحبتهام
بهشون سلام کردم برگزار می شد . همه اومده بودند ، بچه های قدیمی لشگر ۲۷ و رزمنده
های جا مونده از قافله شهدا ، خاطره می گفتند ، یاد از شهدا می کردند و با تصاویر رفقاشون
کیف می کردند . آخه رفیق خوب ، اونم از جنس نور کم گیر میاد و ...
دلم برای قدیمی ها سوخت ، سختی تحمل دوری از رفیقاشون تو نگاهاشون موج می زد . اما
چه سود که اونها پر کشیده بودند و فقط حسرت باقی مونده بود.
برنامه خوبی بود لا اقل برای من که ذکر شهدا یه تلنگل بزرگه برام .
حاج بخشی مثل همیشه مسلح و با لباس رزم اومده بود ، شعار میداد : ماشااله : حزب اله ،
رهبرما : حزب اله ، سید علی : حزب اله ، بسیجیها : حزب اله ، کجا میریم : کربلا ، منم ببر :
( جا نداریم )
امشب خدارو به علمداران دوکوهه قسم دادم :
(( خدایا من و به کاروان شهدا برسون ))
اگر الان بودید ، با یک سری افراد که ادعای خط امام و رهیر و شهدا دارند چه میکردید؟
خدایا ما را هم کربلائی کن