میهمان

میهمان

ما در این دنیا چند روزی میهمان هستیم ، چه خوب است فرصت را غنیمت بشماریم و در راه او گام بر داریم .
... میهمان ...

بایگانی
میهمان

ساخت کد آهنگ

۵۸ مطلب با موضوع «دلنوشته» ثبت شده است

غرق شده ام در گذر ثانیه هایی که خودم را به فراموشی سپرده ام
هفته ها و روزها و ساعت ها و ثانیه ها
می آیند و می روند و من نیستم در دلخوشی های دلم
سرگرم می کنمش تا نداند که تو را ندارد
و حتی به خیالش هم نرسد
که با تو روزهای روشنی را
به یادگار دارد

۲۶ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۶ ، ۰۰:۰۶
وحید

آدم ها اندازه ی آرزوهاشون هستند


گاهی خدا

آدم ها رو به آرزوهای کوچیکشون می رسونه

تا اونا

کوچیکی خودشون و ببینند...


امروز به آرزوهای چند سال پیشم فکر میکردم 

وقتی دیدم به خیلی هاشون رسیدم

به خودم خندیدم

به کوچکی خودم

به خودم میگفتم اینها آرزوهات بودن

چقدر کوچیکی ... 


۳۱ نظر موافقین ۱۴ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۲۰
وحید

شاید هیچ کس در جهان به اندازه ی تو درخت نکاشته باشد؛
مدینه را تو نخلستان کردی
اما
تو نیامده بودی که فقط درخت بکاری ...

شاید هیچ کس درجهان به اندازه ی تو چاه نکنده باشد؛
اما
این همه چاه عمیق
حتی برای یک آه عمیق
چقدر کوتاه بود
آه ...
امروز آه تو دامن عالم را گرفته است...


پی نوشت :

- برای این جمله آخر حرفها دارم ...


۴۲ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۱ ۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۵:۲۰
وحید

والأُمّة مُصرّةٌ علی مقته...

از اعمال شب نوزدهم این است که صد مرتبه بگویی
اللهم العن قتلة امیرالمؤمنین
و هر بار به این فکر کنی
که مگر بابای ما را چند نفر کشتند؟


Alavi 05


۱۷ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۶:۱۹
وحید

تو جریان داری در التهاب ِ جاری ِ نفسهایم
در التهاب ِ تقابل ِ عقل و دلم
وقتی قامت می بندم به دیدارت
وقتی راهی می شوم برای رسیدن به تو
وقتی می ایستم در سرزمین بکر دلدادگی ام
تمام ِ حجم ِمرا
نفس های تو پر می کند
و دلم، به باران می نشیند
از شوق ِشنیدن ِپاسخ ِروشن ِتو



۱۵ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۰۰
وحید

... حبیبٌ غابَ عن عینی و جسمی

و عن قلبی

حبیبی

لا یغیبُ

و چه دردناک است

آن که دوستش داری

و همیشه در قلب توست

پیش چشم هایت نباشد

و نتوانی

در آغوشش بکشی ...

...........................................................

از عاشقانه های امیرالمومنین بر سر مزار تمام هستی اش ... فاطمه زهرایش .
بحار الانوار: جلد 43 صفحه ی 217

 

۱۸ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۴ ، ۱۸:۵۷
وحید

قصه عشق ما را باید با غروب بود تا دانست ، و با هوای ابری پاییز و با مرغی که به ناچار پشت میله های بی احساس قفس نغمه سرایی می کند.
ماجرای غم انگیز ما را در محفل شمع و پروانه بایستی شنید و با لبخندهایی پیوند خورده با اشک، در آه سوزان شنهای داغ دیده ...
باز دلم هوای شلمچه کرده...

باز از فرسنگها راه، بوی عطر خاکریزهایش مستم می کند...
باور کنید دیگر خسته شده ام، باید بیایم نفسی بگیرم و با شهر بسازم...
همین که می آیم آرام آرام با زندگی روزمره دست اخوت بدهم، نمی دانم چه می شود که درست هنگام هنگامه، آنجا که می روم تا فتحی دیگر در بودنم را رقم بزنم، به سراغم می آیید و...

خدایا چاره ای ... درمانی ... راهی ...
خوب می دانم که یک بیابان و چند خاکریز و یک غروب نمی تواند اینچنین هستی ام را به بازی بگیرد که بیابان بسیار است و خاکریز مشتی خاک و غروب کالایی که همه جا یافت می شود ... آری!

آری! آنچه عنان وجودم را به دست گرفته، روح های مطهر بلندی است که از مشتی خاک، شلمچه ساخته اند...
فدای آن ستونی که نیمه های شب پیچ و خم خاکریزها را به آرامش حرکت ابرها طی می کرد...
فدای آن اشکی که در پرتو منورهای عشق با لبخند، عقد اخوت می خواند...

ای شهیدان! گمان می کردیم گذشت زمان، هوای سرزمین پاکتان را از ذهنمان خواهد زدود اما داغ فراق شما روز به روز بیشتر هوایی مان می کند

پی نوشت:

یه مدته با تمام مشغله های کاری که آخر سال بیشتر هم شده با رفقا پیگیر سفر عشق هستیم
همون سفری که دلم پر میکشه براش، وقتی به ماههای پایانی سال میرسیم حالم عجیب دگرگون میشه و اصلا پای موندن ندارم
این ایام به سختی تو محل کار بودم و مثل پرنده ای بودم که تو قفس زندانیش کردن داشتم فکر میکردم اگر یه سالی نتونم سال تحویل مناطق جنوب باشم چه حالی بهم دست میده
دعا کنید امسال هم دعوت بشم

۳۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۳۵
وحید


کاش

قصه ی چادرت

افسانه بود...

۲۷ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۲۳
وحید

 

و لستُ أدری خبرَ المسماری...


قریب به هزار و جهارصد سال گذشته است...                        

.......................                       

خبر در و دیوار را

هنوز هم که می شنوم

داغ است...

۱۳ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۰۹
وحید

وای من و وای من و وای من...
 

این روزها با روضه های تک مصرعی بیشتر آتش می گیرم

.................

دارم فکر می کنم
اینها مصرع نیستند
بیت نیم سوخته اند...

۱۳ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۰۸
وحید

تو را از جان
دوست تر می دارم
ایران عزیزم

تو آن حس ناب افتخاری
که نسیم تنفس مردان غیورت
حیات دوباره زندگی ست

تو را دوست دارم
و بهای این عشق را
حتی اگر قطره قطره خونم باشد
با تمام وجودم نثارت می کنم

۴۵ نظر موافقین ۱۲ مخالفین ۱ ۲۲ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۲۲
وحید

چه لذتی دارد
که فقط تو میدانی
در دل چشمانم چه رازی پنهان کرده ام

رازی که می دانم صبورانه حفظش میکنی
و این دلِ دیوانه
هنوز هم امید ها دارد به مهربانیت آقا

یا امام رئوف

۴۷ نظر موافقین ۱۴ مخالفین ۱ ۱۵ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۳۰
وحید

تو هستی
و بودنت ناب ترین بارش امید
من عاشقم
و عشقت بهاری ترین شکوفه دلم
...
عاشق شده ام
که در تمام دلم غوغای توست
و ساعت قرارمان
دلم برای اغوشت سرازپا نمی شناسد
که حتی زمزمه نامت
امیدی روانه ی دلم می کند
که در منتهای سرزمین اندیشه ام نمی گنجید
...
مرا می خوانی
و تمام دلم جوانه می زند...

http://axgig.com/images/03092166633260011722.jpg

 

پی نوشت

- نامه حضرت آقا به جوانان اروپا و آمریکای شمالی رو حتما بخونید.
- صحبتهای مختصر و دسته بندی شده رو اینجا ببینید .  (دریافت)

- لبیک یا خامنه ای

 

۵۰ نظر موافقین ۱۴ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۵۴
وحید
به آرزوهایم نرسیدم

اما یادش بخیر

چه آرزوهایی داشتم ... 

۳۶ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۳ ۲۳ دی ۹۳ ، ۱۴:۴۵
وحید

غروبه ...

 

گاهی دلم می خواد برم یه جای خیلی خیلی دور

که هیچ کس نباشه

یا روی یه کوه خیلی خیلی بلند

از ته دل اسمتو فریاد بزنم...

.

.

.

.

حبیب من ...حبیب من ... حبیب من ...

۲۶ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۳ ، ۱۷:۱۱
وحید

می دانم...


یک روز می آیی
دست می کشی روی سرمان
و از خواب های پریشان
بیدار می شویم ...

امام حاضرم ؛ امامتت مبارک 

۲۶ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۳ ، ۱۹:۵۷
وحید

طه!! ما أنزلنا علیک القرآن لتشقی...

غصه های دلش که لبریز می شد

خدا

با اسم کوچک صدایش می کرد...

طه!...

.

.

.

.

.

.

- می شود به اسم کوچک صدایم کنی ؟

۴۱ نظر موافقین ۱۳ مخالفین ۲ ۲۴ آذر ۹۳ ، ۱۸:۳۰
وحید


سلام بر آن خواهری که
از قتلگاه تا خیمه گاه را
عقب عقب برگشت...

برادرش با اشاره خواهش کرده بود که نماند...تماشا نکند...
دارم فکر می کنم
برای ما اربعین حسینی ست

برای خواهرش اما
اربعین بی حسینی



پی نوشت:
- اربعین حسینی تسلیت ...
- خوش به حال اون رفقایی که الان توی مسیر حرم ارباب هستند...

۳۰ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۳ ، ۱۰:۳۰
وحید