بهشت
رفته بودم سفری سمت دیار شهدا که طوافی بکنم گرد مزار شهدا
به امیدی که دل خسته هوایی بخورد متبرک شود از گرد و غبار شهدا
هر چه زد خنجر احساس به سرچشمه چشم شرمگینم که نشد اشک نثار شهدا
خشکی چشم عطش خورده از آنجاست که من آبیاری نشدم فصل بهار شهدا
چون نشد شمع که سوزد دل سنگم شب عشق کاش می شد که شود سنگ مزار شهدا
آخرین خط وصایای دل من اینست که به خاکم بسپارید کنار شهدا
سلام ؛
امروز با حاج حسین رفتیم بهشت حضرت زهرا (سلام الله علیها ) ، خیلی دلم هوای دوکوهه
کرده بود بعد از زیارت قبر شهید پلارک رفتیم سر خاک شهیدان سرافراز پایگاه :
( شهیدان سید عباس میراسدالله ، داود قیداری و حسین معصومی )
جای همه بچه های باصفا و شهدایی بسیج مسجد کاظمین خالی بود . بعد رفتیم
زیارت شهدای عرفه ، حاج احمد کاظمی و قبور یاران با وفاش ، اونجا چند تا از بچه های
مسجد و دیدیم و یادی از شهدا و خاطرات قدیم کردیم .
یاد باد آن روزگاران یاد باد...