داغی نشسته بر دلم آن هم چه داغی
پنجشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۳، ۰۲:۰۰ ب.ظ
اسرا را دیگر از شام برده اند...
کی می رسند کربلا نمی دانم...
دلم مانده پیش آن قبر کوچک در خرابه که دیگر هیچ کس روی آن گل نمی گذارد...
اسرا را دیگر از شام برده اند...
کی می رسند کربلا نمی دانم...
دلم مانده پیش آن قبر کوچک در خرابه که دیگر هیچ کس روی آن گل نمی گذارد...
کاروان می آید از شهر دمشق
برسرِ خاکِ شهِ سلطان عشق
کاروان با خود رباب آورده است
بهر اصغر شیر وآب آورده است
کاروان آمد ولی اکبرنداشت
ام لیلا شبه پیغمبر نداشت
کاروان آمد ولی شاهی نبود
بربنی هاشم دگر ماهی نبود ...