می گفت :
بعلت مشکلاتی که داشت نتونسته بود به تنهایی تو راهپیمایی روز قدس شرکت کنه
اون روز ، رفیق ِ راهش هم نبود
دلش تو راهپیمایی بود
خیلی ناراحت بود که نمیتونست بره
عمل به تکلیف براش خیلی اهمیت داشت
می گفت: از ناراحتی رفتم خوابیدم
خواب دیدم رفتم مسجدالاقصی ، با دیوارهای آجری و خراب
حال و هوای عجیبی داشت
چند نفر هم داشتند تو گوشه کنار نماز میخوندند
دو رکعت نماز خوندم و از خواب بیدار شدم
*****************************************************
- مطلبی که نوشتم واقعی بود نه داستان و از خودش شنیدم
- نیت تو کارها چقدر مهمه ... اگر نیت قلبی و برای رضای خدا باشه خودِ خدا خریدارش میشه حتی اگر موفق به انجام عمل نشیم ...