بیستم اسفند ، روز راهیان نور و به همه ی اون کسایی که وقتی اسم مناطق میاد ،
دلشون پر میکشه و منتظرند تا دوباره فصل جدید در بودنشون رقم بزنند تبریک عرض میکنم
- این روزها شدیدا با رفقا دنبال پیگیریهای کارهای اردوی راهیان نور هستیم و واقعا با مشغله کاری و فکری ، فشار روحی و جسمی زیادی بهمون اومده .
- باید اعتراف کنم اگر در فعالیتهایی که داشتم ، ذره ای کارهام برای خدا بوده باشه اما راهیان نور و فقط برای دلِ خودم پیگیری کردم .
- امروز اولین روزیه که بعد از هشت سال کار تو روزهای خوب خدمت از تیم ویژه جدا میشم و به جای دیگه ای رفتم و چقدر سخته این جدایی .
- دل کندن از محیط کار و رفقایی که هر روز به عشقشون و در کنارشون با دل و جون مشغول کار بودیم خیلی سخته .
- جدا شدن از حاج ابراهیم که مثل یه برادر بزرگتر همیشه و همه جا با من بود و توکل در اوج سختی و ازش یاد گرفتم ، از ابوالفضل عزیز که زیبایی محبتش به خانواده همیشه برام یه قشنگی دیگه ای داشت ، جدا شدن از سید گلمون که اخلاق و خونسردیش بداخلاقی و شرمنده کرده ، از حامد که معرفت و رفاقت سرآمد خصوصیاتشه و میشه همیشه روش بعنوان یه رفیق حساب کرد ، از برادر علی خودمون که مثل داداشام دوسش دارم و واقعا هم مسیر و همراه خوبیه و از دانیال رفیق دوران دبیرستان که جدیتش در کارها ، زبان زد بود .
- هر چند اگر رفتم ، یه بخش زیادش بخاطر همین رفقا بود اما یه خورده سیاسی بگم که انشاء الله سه سال دیگه و خدای ناکرده هفت سال دیگه با یه قدرت فوق العاده برمیگردم .
- از خدا میخوام این فصل جدید در زندگیم و در مسیر خدمت به خلق و خشنودی خودش قرار بده ، چرا که خودش فرمود رضایتش در خدمت به خلقش هست و آخر کارم و با شهادت ختم بخیر کنه .