راستی
اون پیرزن تنهایی که توی کوچه ی ما همیشه ی خدا ، چشم به راه پسرش بود
بالاخره رفت ...
پنجشنبه ها روضه ی حضرت زینب (سلام الله علیها) توی خونه اش ترک نمی شد
سالهای سال ، شبای شهادت تا صبح توی حیاط خونه اش ، آش شله قلمکار به عشق ام المصائب هم میزدیم
بهش میگفتم:
بیا یکم بچش
ببین حمد و قل هوالله اش به اندازه ست ؟
ببین صلواتی چیزی کم ندارد؟
خدا رحمتش کنه
و امروز نیست ...
پی نوشت :
- بعد از اکران اختصاصی فیلم "چ" ، اکران اختصاصی فیلم "شیار 143 " و بخاطر دل همه ی مادران شهدا در دانشگاهها ، حوزه های علمیه و مجموعه های فرهنگی سراسر کشور شروع کردیم .
- دوستانی که مایل به اکران این فیلمها در مجموعه هاشون هستند میتونند از طریق سایت موسسه آفتاب عالمتاب ثبت نام کنند .
- چند وقتیه بعلت مشغله کاری و مسافرت نتونستم به کلبه دلتنگیهام سر بزنم و ممنون از دوستانی که پیگیر عدم حضور حقیر بودند .